responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري    جلد : 1  صفحه : 327


با او مشورت كرد .
حارث گفت مشاور بايد امين باشد ، اگر مىخواهى همين جا بمانى ما گروه ازدىها از تو حمايت و دفاع مىكنيم و اگر مىخواهى مخفى شوى ترا ميان خود مىگيريم و پوشيده نگه مىداريم تا از تعقيب تو دست بردارند و سپس كسانى را همراه تو مىكنيم تا ترا به جاى امن برسانند ، عبيد الله گفت همين را مىخواهم .
حارث باو گفت من پيش تو مىمانم تا شب و تاريكى فرارسد و آنگاه ترا به قبيله مىبرم ، و حارث همانجا ماند و چون تاريكى شب فرارسيد عبيد الله دستور داد تمام آن شب چراغهاى خانه اش روشن باشد كه اگر كسى در جستجوى او برآيد تصور كند او در خانه اش هست ، آنگاه برخاست و جامه پوشيد و عمامه بست و بر چهره خود روىبند انداخت .
حارث باو گفت روبند انداختن در روز مايه خوارى و زبونى و در شب موجب بدگمانى است چهره ات را بگشاى و پشت سر من حركت كن و آن كس كه جلو حركت مىكند مايه حفظ و سپر بلاى كسى است كه از عقب حركت مىكند ، و حركت كردند ، ابن زياد به حارث گفت پدر و مادرم به فداى تو ، مرا از راههاى مختلف و پيچ در پيچ ببر نه از يك راه مستقيم كه در امان نيستم و ممكن است مرا تعقيب كنند .
حارث باو گفت به خواست خداوند بر تو چيزى نخواهد بود آرام بگير و چون اندكى رفتند ، ابن زياد به حارث گفت ما كجاييم ؟ گفت در محله بنى مسلم ، ابن زياد گفت به خواست خداوند متعال سلامت مانديم . باز پس از ساعتى ابن زياد پرسيد كجا هستيم ؟ حارث گفت در محله بنى ناجيه گفت به خواست خداوند نجات پيدا كرديم و به راه خود ادامه دادند تا آنكه به قبيله و محله ازد رسيدند ، حارث ، ابن زياد را به خانه مسعود بن عمرو كه پس از مهلب سالار و بزرگ ازد بود برد و مهلب در آن هنگام همچنان در خراسان بود ، حارث به مسعود گفت اى پسر عمو اين عبيد الله بن زياد است و من از سوى تو او را امان داده‌ام ، مسعود گفت اى پسر قيس قوم خود را نابود كردى و ما را در معرض جنگ با همه مردم بصره قرار دادى و ما قبلا پدرش را هم پناه داده بوديم ولى نزد او پاداش براى ما نبود .

327

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري    جلد : 1  صفحه : 327
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست