نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 300
اين صورت مىروم و با همان ياران و كسانى كه قرار بود با او به رى و دستبى بروند حركت كرد و به امام حسين ( ع ) رسيد و حر بن يزيد هم با همراهان خود باو پيوست . عمر بن سعد به قرة بن سفيان حنظلى گفت پيش امام حسين برو و از او بپرس چه چيزى موجب شده است اين جا بيايى ، او آمد و اين پيام را گزارد ، امام حسين فرمود از سوى من باو بگو كه مردم اين شهر براى من نامه نوشتند و متذكر شدند كه پيشوايى ندارند و از من خواستند پيش آنان بيايم و بايشان اعتماد كردم ولى به من مكر كردند با آنكه هيجده هزار مرد از ايشان با من بيعت كردند و چون نزديك رسيدم و از فريب آنان آگاه شدم خواستم به همانجا برگردم كه آمدهام ولى حر بن يزيد مرا از آن كار بازداشت و مرا در اين سرزمين فرود آورد و مرا با تو خويشاوندى نزديك است مرا آزاد بگذار تا برگردم . قرة با پاسخ امام حسين ( ع ) پيش عمر بن سعد برگشت و عمر گفت سپاس خداى را سوگند به خدا اميدوارم كه از جنگ با امام حسين ( ع ) معاف باشم و سپس به ابن زياد نامه اى نوشت و اين خبر را باطلاع او رساند چون نامه او به ابن زياد رسيد در پاسخ نوشت : « مضمون نامه ات را فهميدم اكنون بيعت با يزيد را به حسين ( ع ) پيشنهاد كن هر گاه او و همه همراهانش بيعت كردند مرا آگاه كن تا نظر خودم را بنويسم » . چون اين نامه به عمر بن سعد رسيد گفت خيال نمىكنم ابن زياد صلح و مسالمت را بخواهد ، عمر بن سعد نامه ابن زياد را براى امام حسين ( ع ) فرستاد و امام به فرستاده او فرمود هرگز تقاضاى ابن زياد را نخواهم پذيرفت ، مگر چيزى جز مرگ است ، مرگ خوش باد . عمر بن سعد اين پاسخ را براى ابن زياد نوشت كه سخت خشمگين شد و با ياران خود به نخيله رفت و اردو زد . آنگاه حصين بن نمير و حجار بن أبجر و شبث بن ربعى و شمر بن ذى الجوشن را فرمان داد به لشكر ابن سعد بروند و او را بر آن كار يارى دهند شمر هماندم فرمان او را اجرا كرد ولى شبث بن ربعى تظاهر به بيمارى كرد و
300
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 300