نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 230
براى ما فرزندان عبد مناف فضيلت و برترى بر يك ديگر نيست جز به چيزى كه عزيزى بان وسيله خوار شود و آزاده يى بان وسيله برده گردد و السلام » على ( ع ) براى او در پاسخ چنين نوشت . بسم الله الرحمن الرحيم ، نامه ات به من رسيد ، گفته بودى كه اگر مىدانستى و مىدانستيم كار جنگ باين جا مىكشد بر خود چنين ستمى روا نمىداشتيم ، بدان كه تو و ما را در اين جنگ هدفى است كه هنوز بان نرسيدهايم و اينكه گفته اى در بيم و اميد برابريم بدان كه تو در شك و ترديد خود پايدارتر از من در يقين من نيستى و شامىها هم بر دنيا حريصتر از عراقىها بر آخرت نيستند ، اما اينكه گفته اى ما همگان فرزندان عبد منافيم و هيچيك از ما را بر ديگرى برترى نيست . چنان نيست كه اميه همچون هاشم نيست و حرب همچون عبد المطلب نيست و ابو سفيان چون ابو طالب نيست ، مهاجران با بردگان آزاد شده يكسان نيستند ، فضل نبوت در دست ماست كه در پناه آن عزيز را كشتيم و شخص زبون مطيع ما شد » . آنگاه على ( ع ) در سپيده دم نماز صبح گزارد و با لشكريان خود بسوى شاميان حمله كرد و هر دو گروه زير پرچمهايشان ايستادند ، اشتر در حالى كه سراپا پوشيده در آهن بود بر اسب سرخى كه داراى دم بلند بود سوار شد و نيزه در دست گرفت و بر مردم شام حمله كرد و مردم از او پيروى كردند و او سه نيزه را ميان شاميان شكست و مردم با شمشير و گرزهاى آهنى به يك ديگر حمله كردند ، و مردى از شامىها كه چهره خود را هم پوشانده و سراپا غرق در آهن بود به ميدان آمد و گفت اى ابو الحسن پيش من آى تا با تو سخنى گويم ، على ( ع ) چنان نزديك او رفت كه گردن اسبهاى آن دو در ميدان كنار هم قرار گرفت ، و آن مرد به على ( ع ) چنين گفت . « براى تو در اسلام چنان سابقه اى هست كه براى هيچكس فراهم نيست و همراه پيامبر ( ص ) هجرت كرده اى و بسيار جهاد فرموده اى آيا مىتوانى و موافقى كه از ريختن اين خونها جلوگيرى كنى و با بازگشت خود به عراق اين جنگ را به تاخير اندازى تا ما هم به شام برگرديم و تو در كار خود و ما در كار خويش بينديشيم ؟ » .
230
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 230