نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 216
و فرمود چه كسى اين پرچم را مىگيرد كه حق آنرا ادا كند ؟ عمرو عاص گفت اى رسول خدا حق اين پرچم چيست ؟ فرمود اينكه از جنگ كافرى با آن فرار نكنى و با آن با هيچ مسلمانى جنگ نكنى ، و حال آنكه در زمان رسول خدا ( ص ) با اين پرچم از كافران گريخت و امروز هم با آن به جنگ مسلمانان آمده است . عمار و عمرو عاص تمام آن روز را با يك ديگر جنگ كردند و هيچيك به ديگرى پشت نكرد . روز ديگرى محمد بن حنفيه به جنگ آمد ، عبيد الله بن عمر هم همراه گروهى از شامىها به جنگ آمد ، عبيد الله به محمد بن حنفيه گفت آماده مبارزه و جنگ با من باش ، محمد گفت پياده ، عبيد الله گفت باشد و هر دو از اسب پياده شدند ، على ( ع ) به ايشان نگريست اسب خود را به حركت در آورد و خود را نزديك محمد رساند و از اسب پياده شد و به محمد فرمود اسب مرا نگاه دار و او چنان كرد و على ( ع ) بسوى عبيد الله بن عمر رفت كه عبيد الله از برابر آن حضرت گريخت و گفت مرا به مبارزه با تو نيازى نيست و قصدم جنگ با پسرت بود ، محمد بن حنفيه گفت پدر جان اگر اجازه مىفرمودى كه با او مبارزه كنم اميد داشتم كه او را بكشم فرمود آرى من هم همچنين اميدى داشتم ولى ايمن نبودم كه او ترا نكشد ، سواران آن دو تا هنگام نيمروز جنگ كردند و بدون اينكه هيچكدام بر ديگرى پيروز شوند برگشتند . روز ديگرى عبد الله بن عباس همراه گروهى از سواران عراقى به ميدان آمد ، وليد پسر عتبه هم با گروهى از سواران شام آمد ، وليد گفت اى پسر عباس قطع رحم كرديد و امام خود را كشتيد و بارزوى خود نرسيديد ، ابن عباس گفت افسانه سرايى را رها كن و به جنگ من بيا ، وليد نپذيرفت ابن عباس آن روز جنگ سختى كرد و هر دو گروه در حالى كه از يك ديگر انتقام كشيده بودند برگشتند . روز ديگر عمرو عاص همراه گروهى از سواران شام به ميدان آمد و سعد بن قيس همدانى با گروهى از مردم عراق به رويارويى او آمد عمرو چنين رجز مىخواند . « اى ابا حسن در امان مباش كه از اين پس آسيابى شما را همچون آرد
216
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 216