نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 210
هم دستور فرماى كه با سواران خود مرا همراهى كند ، فرمود در اين باره آنچه صلاح مىدانى انجام بده ، اشعث بامدادان به ابو اعور حمله كرد و جنگ كردند و اشتر و اشعث هر دو پايدارى كردند و توانستند ابو اعور و يارانش را از كنار فرات بيرون برانند و آب در دست ايشان قرار گرفت ، عمرو به معاويه گفت چه خواهى كرد اگر امروز ايشان آب را از تو بازگيرند همان طور كه ديروز تو آب را بروى ايشان بستى ؟ معاويه گفت از گذشته سخن مگوى ، تو درباره على ( ع ) چگونه فكر مىكنى ؟ گفت تصور من اين است كه او آنچه را تو روا داشتى روا نخواهد داشت كه براى كار ديگرى غير از آب پيش تو آمده است . مردم از جنگ با يك ديگر دست كشيدند و على ( ع ) دستور داد آب را از مردم شام بازنگيرند و همگان آب برمىداشتند و با يك ديگر رفت و آمد مىكردند و در اردوگاه يك ديگر آمد و شد مىكردند و كسى متعرض ديگرى نمىشد و اميدوار بودند كه صلح شود . عبيد الله پسر عمر بن خطاب به اردوگاه على ( ع ) آمد و اجازه خواست تا با ايشان ملاقات كند ، اجازه داده شد و چون به حضور على ( ع ) آمد ، حضرت باو فرمود تو هرمزان را كه بدست عمويم عباس مسلمان شده بود و پدرت هم براى او دو هزار درهم مقررى تعيين كرده بود كشتى و اكنون اميدوارى كه از من به سلامت مانى ؟ عبيد الله گفت خدا را سپاس كه اگر تو خون هرمزان را از من مطالبه مىكنى من هم خون امير مؤمنان عثمان را از تو مطالبه مىكنم ، على ( ع ) فرمود بزودى در ميدان جنگ روياروى مىشويم و خواهى دانست . گويند در تمام ماه ربيع الثانى و جمادى الاولى نمايندگان آمد و شد مىكردند و پيام به يك ديگر مىدادند ، در همان حال گاهى به گروه ديگر حمله مىكردند ولى قاريان قرآن و نيكوكاران از درگيرى جلوگيرى مىكردند و دو گروه بدون درگيرى و كشتار از يك ديگر جدا مىشدند و در اين مدت هشتاد و پنج بار به يك ديگر حمله كردند و قاريان قرآن از درگير شدن آنان جلوگيرى كردند . چون ماه جمادى الاولى تمام شد على ( ع ) به آرايش جنگى سپاه خود پرداخت و لشكرهاى خود را آماده ساخت و به معاويه پيام داد براى جنگ آماده باشد و او هم ياران خود را آرايش جنگى داد و لشكرها را آماده ساخت .
210
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 210