نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 132
مرد ، و گفت اين از اين يك تا نوبت ديگرى رسد و مقصودش بسطام بود كه او را هم به برادرش بندويه ملحق سازد . خسرو پرويز به دبيرى كه نامه هاى سرى و پوشيده را مىنوشت دستور داد براى بسطام بنويسد شخص مورد اعتمادى را به جانشينى خود بگمارد و پوشيده پيش خسرو آيد كه درباره كارى با او مشورت كند ، بسطام چنان كرد و با اسبان بريد حركت كرد چون به مرز قومس رسيد پيشكار برادرش بندويه كه نامش « مردان به » بود باستقبال او رفت و چون او را از دور ديد با صداى بلند شروع به زارى و گريستن كرد ، بسطام از او پرسيد چه خبر است ؟ و او موضوع كشته شدن برادرش را باو خبر داد بسطام چاره يى جز پناه بردن به ياران بهرام چوبين كه در ديلم بودند نديد و بان سو رفت . و چون به مردان سينه سالار ياران بهرام خبر رسيد كه بسطام پيش او مىآيد شاد شد و با همه ياران خود باستقبال او آمد و بسطام ميان ايرانيان داراى شرف و فضيلت بود ، بسطام را در منزلى پسنديده منزل دادند و اشراف آن ناحيه همگان بديدارش آمدند و با ايمنى ميان ايشان مقيم شد ، سپس مردان سينه و يزدگشنس و بزرگان به بسطام گفتند چرا بايد خسرو پرويز از تو شايسته تر براى پادشاهى باشد و حال آنكه تو پسر شاپور پسر خربندادى و از دودمان گزينه بهمن پسر اسفندياريد و شما برادران و شريكان ساسانيان هستيد ، بيا با تو بيعت به شاهى كنيم و كرديه خواهر بهرام را به همسرى تو درآوريم و همراه ما تختى زرين است كه بهرام از مداين آورده است ، بر آن تخت بنشين و مردم را بسوى خود فراخوان ، خويشاوندان تو كه از نسل دارا پسر بهمن هستند بزودى پيش تو جمع خواهند شد و چون سپاه تو بسيار و شوكت تو قوى شد به جنگ خسرو پرويز فريب كار مىروى و پادشاهى را از او مىگيرى اگر بانچه مىخواهى برسى همان چيزى است كه هم ما دوست داريم و هم خودت و اگر هم كشته شوى در راه رسيدن به پادشاهى كشته شده اى و اين مايه شهرت و آوازه نام تو خواهد بود . بسطام كه چنين شنيد پيشنهادشان را پذيرفت و آنان كرديه را به همسرى او درآوردند و او را بر تخت زرين نشاندند و بر سرش تاج نهادند و همگان با او بيعت كردند و او را پادشاه خواندند و اشراف آن سرزمينها از او پيروى كردند و
132
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 132