نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 130
و كس پيش خاقان فرستاد و او را آگاه ساخت ، خاقان اندوهگين خود را پيش او رساند و هنگامى رسيد كه بهرام را مرده يافت ، دستور داد او را در مقبره مسيحيان دفن كردند و خواست خاتون را بكشد و براى دلبستگى پسرش باو از اين كار منصرف شد . ياران بهرام با يك ديگر مشورت كردند و گفتند براى ما نزد اين قوم خير و آسايشى نخواهد بود و راى درست بيرون رفتن از سرزمين ايشان است كه مردمى پيمانشكن و ناسپاسند و كوچ كردن به سرزمين ديلم بهتر است كه به سرزمين خود ما نزديكتر و براى خونخواهى از پادشاهانى كه ما را آواره كردند مناسبتر است . از خاقان براى اين كار اجازه خواستند كه اجازه داد و نسبت بايشان نيك رفتارى كرد و آنان را تقويت و تا مرز بدرقه كرد . خواهر بهرام « كرديه » كه از زنان بسيار زيبا و آراسته و خوشخو و شجاع و سوار كار بود نيز از همراهان بهرام بود . ياران و همراهان بهرام بيرون آمدند و كرديه در حالى كه سلاحهاى بهرام را بر تن داشت و بر اسب او سوار بود پيشاپيش ايشان حركت مىكرد ، چون كنار رود جيحون در ناحيه خوارزم رسيدند سرداران خاقان كه به بدرقه آمده بودند بازگشتند و آنان از رودخانه گذشتند و از كنار رود بسوى گرگان رفتند سرزمين مازندران را هم پيمودند و از كرانه دريا بسوى ديلم رفتند و از مردم آن سرزمين اجازه خواستند كه با آنان سكونت كنند و اجازه دادند و ميان خود عهدنامه اى نوشتند كه هيچ كس به ديگرى آزار نرساند و در كمال امان همانجا اقامت كردند و به پيشه ورى و كشاورزى پرداختند و دهكده هايى براى خود ساختند ، و در همه كارها با مردم ديلم هماهنگ و متحد بودند . و چون بهرام چوبينه كشته شد و خسرو پرويز ديد كار پادشاهى او رو براه و استوار است همتى جز خونخواهى از قاتلان پدرش هرمزد نداشت و دوست داشت اين انتقام را از دو دايى خود بندويه و بسطام شروع كند و حقوق نعمت بندويه را فراموش كرد ، هر چند ده سال نسبت بان دو با نرمى و ظاهرسازى رفتار كرده بود ، خسرو پرويز در فصل بهار به عادت خود بسوى كوهساران حركت كرد
130
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 130