نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 127
بغاوير كمان را به زه كرد و تيرى در آن نهاد و چنان آنرا كشيد كه تير در زه فرونشست و رها كرد و تير به كمربند بهرام در محلى پايينتر از ناف او فروشد كمربند و جامه هاى بهرام را دريد و در ظاهر پوست شكم او اثر گذاشت ، بهرام تير را بيرون كشيد و اندكى توقف كرد و از شدت درد دست به كمان خود نزد . بغاوير پنداشت بهرام را كشته است و بسوى او دويد ، بهرام بانگ زد برگرد و بر جاى خود بايست همانگونه كه من براى تو ايستادم ، بغاوير به جاى خود برگشت و ايستاد ، بهرام كمان خود را بيرون آورد و آن را به زه كرد و كسى جز خود او نمىتوانست آن كمان را به زه كند و تيرى در آن نهاد و چنان كشيد كه تير در آن فرونشست و رها كرد ، تير در همانجا از بدن بغاوير اصابت كرد كه در بهرام ، و كمربند و زره و لباسهاى او را دريد و از پشت بغاوير بيرون آمد بدون اينكه چيزى از دنباله و پرهاى آن كنده شود و بغاوير كشته شد و از پاى افتاد . و چون اين خبر باطلاع خاقان رسيد گفت خدا كس ديگرى غير از او را از ما دور نگرداند او را از ستم و زورگويى منع كردم نپذيرفت ، آنگاه خطاب به سرداران و خويشاوندان خود گفت نبايد و مبادا بدانم كه كسى از شما نسبت به بهرام قصد بد و ناخوشى داشته باشد ، و چون بهرام را در خلوت ديد از او سپاسگزارى كرد و گفت مرا از كسى كه آرزوى مرگ مرا مىكشيد كه پس از من به جاى پسرانم به پادشاهى برسد راحت كردى ، و بر نيكى كردن و گرامى داشتن منزلت او افزود ، و بهرام در تركستان داراى شان بزرگى شد و جلو كاخ خود ميدانى ساخت و براى خود كنيزكان و آوازه خوانان و جانوران شكارى فراهم آورد و از گرامىترين مردم در نظر خاقان بود . خسرو پرويز هم پس از گريختن بهرام ، تيادوس و همراهان او را گرامى داشت و جايزه ها و پاداشهاى نيكو بايشان داد و آنان را به كشور خودشان فرستاد ، دايى خود بندويه را به سرپرستى ديوانها و خزانه اموال گماشت و فرمان او را در همه امور كشور جارى كرد و دايى ديگر خود بسطام را به فرمانروايى خراسان و كومش و طبرستان و گرگان گماشت و ديگر كارگزاران خود را باطراف گسيل داشت و نيمى از خراج را از مردم برداشت . و چون اهميت مقام و بزرگى منزلت بهرام در نظر خاقان باطلاع
127
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 127