نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 273
نسبت به امام حسن و امام حسين سر نزد [ 290 ] و او هيچ چيز از امورى را كه شرط كرده بود از آنان دريغ نداشت و در نيكى كردن نسبت بانها تغيير روش نداد . گويند زياد مدت چهار سال بر بصره و كوفه حكومت كرد و در سال سيزدهم حكومت معاويه كه سال پنجاه و سوم هجرت بود مرگش فرارسيد . زياد براى معاويه چنين نوشت . « اكنون كه اين نامه را براى تو مىنويسم در آخرين روز از دنيا و نخستين روز آخرتم ، من عبد الله بن خالد بن اسيد را بر كوفه و سمرة بن جندب فزارى را بر بصره حاكم كردم و السلام » . باو گفتند چرا پسرت عبيد الله را بر يكى از اين دو شهر نگماشتى و حال آنكه كمتر از اين دو نفر نيست ، گفت اگر اميد خيرى در او باشد عمويش معاويه بر اين كار اقدام خواهد كرد . و زياد درگذشت و پسرش عبيد الله بر او نماز گزارد و او را در گورستان قريش به خاك سپردند . عبد الله بن خالد بن اسيد هشت ماه بر كوفه حكومت كرد و معاويه فرمان حكومت بصره را براى عبيد الله بن زياد نوشت و بعد عبد الله بن خالد را از كوفه عزل كرد و نعمان بن بشير انصارى را به حكومت كوفه گماشت . مرگ معاويه : گويند چون سال شصتم هجرت فرارسيد معاويه بيمار شد . بيماريى كه در آن مرد ، كس به دنبال پسرش يزيد كه در دمشق نبود فرستاد ، و چون آمدن يزيد به تاخير افتاد ، ضحاك بن قيس فهرى را كه سالار پاسبانان و مسلم بن عقبه را كه سالار نگهبانانش بودند خواست و بان دو گفت وصيت مرا به يزيد ابلاغ كنيد و فرمان مرا درباره مردم حجاز باو ابلاغ كنيد كه هر كس از ايشان را كه پيش او مىآيد گرامى بدارد و آنان را كه غايب هستند مورد تفقد قرار دهد كه آنان اصل و ريشه اويند ، درباره مردم عراق باو فرمان مىدهم كه با آنان دوستى
290 - براستى عجيب است چه آزارى مهمتر از اينكه حضرت مجتبى سلام الله عليه را با دسيسه مسموم كرد و حاكم او از دفن جسد مطهر او در كنار مرقد جد بزرگوارش جلوگيرى كرد و مواد صلحنامه را رفتار نكرد و بزرگ مردى چون حجر بن عدى را كشت و در مسجد كوفه رسما اعلان كرد كه مواد صلحنامه و شرايط آن را زير پا مىنهم . ( م )
273
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 273