نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 272
هبيرة پيش معاويه رفت و گفت اى امير مؤمنان در كشتن اين گروه كار ناپسندى كردى كه گناهى نكرده بودند تا سزاوار كشته شدن باشند ، معاويه گفت تصميم داشتم ايشان را عفو كنم ولى نامه زياد رسيد كه نوشته بود ايشان سران فتنه و آشوبند و اگر اينها را بكشى فتنه را ريشه كن خواهى ساخت . و چون حجر بن عدى و ياران او كشته شدند مردم كوفه سخت اندوهگين و هراسان شدند ، حجر از بزرگان اصحاب على ( ع ) بود و آن حضرت خواسته بود او را به سالارى قبيله كنده بگمارد و اشعث بن قيس را از آن منصب عزل كند آن هر دو از فرزندزادگان حارث بن عمرو معروف به « آكل المرار » [ 289 ] بودند ، حجر بن عدى از اينكه تا اشعث زنده است سرپرستى كنده را قبول كند خوددارى كرد . تنى چند از اشراف كوفه به حضور امام حسين ( ع ) رفتند و خبر كشته شدن حجر را باطلاع ايشان رساندند ، سخت بر آن حضرت گران آمد و انا لله و انا اليه راجعون فرمود . آن چند تن در مدينه ماندند و پيش امام حسين ( ع ) آمد و شد مىكردند در آن هنگام مروان حاكم مدينه بود كه چون اين خبر باو رسيد براى معاويه نامه نوشت و اطلاع داد كه مردانى از اهل عراق پيش حسين ( ع ) آمدهاند و اكنون اين جا ماندهاند و با او آمد و شد دارند هر چه مصلحت مىبينى براى من بنويس . معاويه براى او نوشت در هيچ كارى متعرض حسين ( ع ) مشو كه او با ما بيعت كرده است و بيعت ما را نخواهد شكست و از پيمان تخلف نخواهد ورزيد . و براى امام حسين ( ع ) نوشت اما بعد خبرهايى از ناحيه تو به من رسيده است كه شايسته تو نيست چه آن كس كه با دست راست خود بيعت مىكند شايسته است وفادار بماند و خدايت رحمت كناد بدان كه اگر من حق ترا انكار كردم تو هم حق مرا انكار كن و اگر با من مكر كنى من هم چنان خواهم كرد ، فرومايگانى كه دوستدار فتنه و آشوبند ترا نفريبند و السلام . امام حسين ( ع ) براى او نوشت « من نمىخواهم با تو جنگ و بر خلاف تو قيام كنم » گويند ، در مدت زندگى معاويه هيچگونه بدى يا كار ناپسندى از او
289 - مرار درخت و گياه تلخى است و چون اين شخص در سفرى گرفتار گرسنگى شد و توانست با برگ آن گياه تغذيه كند و بيشتر همراهانش مردند او باين لقب معروف شد .
272
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 272