نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 259
گرما و سرما بيمى نداريد ولى از شمشير مىگريزيد ، اى كسانى كه شبيه مردانيد و مرد نيستيد و آرزوهاى كودكانه و خرد حجله نشينان را داريد ، به خدا سوگند دوست مىدارم كه خداوند مرا از ميان شما به جوار رحمت خود فرابرد و دوست مىدارم كه كاش شما را نديده بودم و نمىشناختم كه به خدا سوگند سينهام را از خشم آكندهايد ، و تلخى را به كام من فروريختيد و فكر و انديشهام را با سركشى و زبونى خود تباه كرديد ، تا آنجا كه قريش مىگويند على مرد دليرى است ولى از فنون جنگ آگاه نيست ، جاى بسى شگفتى است آيا ميان آنان مردى پايدارتر و ورزيده تر در جنگ از من هست ؟ هنوز به بيست سالگى نرسيده بودم كه بر جنگ كمر بستم و اينك شصت سالگى را پشت سر گذاردهام ، نه چنين نيست ولى آن كس كه فرمانش اطاعت نشود راى و تدبيرى ندارد » . مردم از هر سو برخاستند و گفتند ما را با خود ببر كه به خدا سوگند جز مردم بدگمان كسى از همراهى با تو خوددارى نمىكند ، على ( ع ) به حارث همدانى فرمان داد كه ميان مردم ندا دهد كه فردا بامداد در رحبة [ 277 ] باشند و فقط كسانى بيايند كه صدق نيت دارند ، فرداى آن روز چون آن حضرت نماز صبح گزارد به رحبه آمد و چون فقط حدود سيصد مرد ديد فرمود اگر شمار ايشان به چند هزار مىرسيد درباره شان فكرى مىكردم . و تا دو روز حزن و اندوه آن حضرت آشكارا بود ، حجر بن عدى و سعيد بن قيس همدانى برخاستند و گفتند مردم را مجبور و وادار به حركت فرماى و متخلفان را كيفر كن ، دستور فرمود منادى ميان مردم ندا دهد كه هيچكس نبايد از حركت تخلف كند ، و به معقل بن قيس فرمان داد ميان روستاها برود و همه سپاهيها را فراهم آورد و معقل بن قيس پس از كشته شدن على ( ع ) براى اين كار رفت : شهادت على بن ابى طالب ( ع ) : گويند در سالى كه على ( ع ) شهيد شد عبد الرحمن بن ملجم مرادى و
277 - رحبة : شهرى قديمى بر كناره راست فرات ميان عراق و شام داراى نام « ميادين » و « فرضة » هم بوده است ، ر . ك ، مقاله مفصل هونيگمان ، دائرة المعارف الاسلاميه ص 79 - 74 ج دهم ترجمه عربى ، و نام بخشى در حومه كوفه كه اين جا مقصود همان است . ( م )
259
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 259