{{(آیه):عَمَّ يَتَساءَلُونَ}} (سوره نبأ : 1) این سوره به نام سوره «نبأ» به معنای «خبر مهم» ميباشد. مردم از چه خبر مهمی سؤال ميکنند؟! یعنی مردم چقدر حرف ميزنند؟! چقدر دچار تردید ميشوند؟! == انواع پرسش و درخواست==
در اسلام اگر مقصود از سؤال کردن فهمیدن باشد خوب است. حدیث داریم: امام صادق(ع) فرمودند: «سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا» (كافي/ ج 6/ص 381) برای فهمیدن سؤال کنید گاهی برخی مقصودشان از سؤال این است که: حرف را از زیر زبان کسی بکشند و تجسس کنند. در قرآن «ِيَسْئَلُونَك» خیلی داریم: برخی سؤال ميکنند و باید جوابشان را بدهی. برخی جاها ميفرماید: به سؤالشان جواب نده. مثال: {{(آیه):يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ}} (سوره انفال : 1) وقتی از تو درباره انفال سؤال ميکنند «قُل» به آنها بگو. {{(آیه):يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ}} (سوره بقره : 189) وقتی از تو درباره هلال ماه سؤال ميکنند «قُل» به آنها بگو. جایی که سؤال طبیعی است باید پاسخ داد. اما به برخی سؤالها هم نباید پاسخ داد. ما چیزی در اسلام داریم به نام «سانسور» قرآن راجع به سانسور اینگونه ميفرماید: {{(آیه):لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}} (سوره مائده : 101) سؤال نکنید از چیزهایی که اگر بفهمید برایتان بد است. وقتی شما ميپرسید: تو چه طور آدمی هستی؟ وقتی من جواب بدهم، علاقه شما از من کم ميشود و بالعکس. اصل را بر این مبنا باید نهاد که هر دو آدم خوبی هستیم مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. و لذا حدیث داریم: کسي حق ندارد درد دلش را به کسی بگوید. علامت مؤمن این است که لبخندش در صورتش و حزن و اندوهش در دلش باشد. و انسان حق ندارد سؤال کند. سؤال در مورد مادیات بد است (گدایی) شخصی نزد حضرت آمد و گفت: آقا مقداری پول بده تا خرج کنم! چون نه دست دارم کار کنم و نه پولی دارم تا تجارت کنم. حضرت صادق(ع) فرمود: سرت که سالم است. «اعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَى رَأْسِكَ» (كافي/ج 5/ص 76): با سرت حمالی کن و گدایی نکن. سؤال علمی جایز است. سؤال مادی جایز نیست مگر در وقت ضرورت. سؤالی که در آن شیطنت باشد یا با جواب دادن به آن سؤال آبروی مؤمنی به خطر بافتد، نباید پاسخ داد. اگر سؤال مشورتی بود و مثلا در مورد داماد سؤال شد، باید پاسخ صحیح داد (غیبت جایز است). == پرسش از قيامت بهانه يا حقيقت==
{{(آیه):عَنِ النَّبَإِ الْعَظيم}} (سوره نبأ : 2) سؤال بیخودی ميکنند. در مسایل قطعی چرا شک میکنند؟! از خبر بزرگ قیامت سؤال میکنند. از چیزی که ميدانید سؤال ميکنید؟ {{(آیه):الَّذي هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ}} (سوره نبأ : 3) از چیزی سؤال ميکنند که در مورد آن اختلاف دارند. بگو مگو راه انداخته اید! وقتتان را صرف چیزهای بیهوده ميکنید. در قرآن سوره ای داریم به نام سوره کهف که چند جوانمرد بودند که محیط آلوده را تحمل نکردند و از شهر به غار پناه بردند. بعد در قرآن ميفرماید: عده ای عوض اینکه هدف آنها را جستجو پیدا کنند روی تعداد آنها بحث ميکنند! یکی ميگوید: ٥ نفر بودند، دیگری ميگوید: نه خیر ٦ نفر بودند و… اینکه تعداد افراد اصحاب کهف چند نفر بودند مهم نیست، بلکه کارهای آنها مهم است. یا اینکه بدانیم بوعلی سینا چند کیلو بود که مهم نیست. از این قبیل اطلاعات زیاد است که اغلب آنها مفید نیست و به هیچ دردی نمیخورد. قرآن داستان حضرت یوسف(ع) را تعریف ميکند؛ نه حرفی از سن يوسف(ع) به میان آمده، نه حرفی از عمق چاه به میان آمده و نه از ساعت ماجرا حرفی به میان آمده است، بلکه فقط به اطلاعات مفید و آموزنده پرداخته است. اینکه برادران یوسف(ع) او را به بهانه تفریح از پدر گرفتند و در چاه انداختند، مسئله مهمی است. و به ما این تذکر را ميدهند: که مبادا شما را به بهانه تفریح از اهدافتان دور کنند (حتی برادرانتان) و… == اهميت تكرار و توجه به نعمتهاي زمين و كوهها==
{{(آیه):كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ}} (سوره نبأ : 4) آیا قیامت هم سؤال کردن دارد؟! در آینده خواهید فهمید. {{(آیه):ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ}} (سوره نبأ : 5) در آینده خواهید فهمید. این تکرار یعنی چه؟! تکرار برای تربیت است. بین تعلیم و تربیت تفاوت وجود دارد. بعد از تعلیم دادن گفتن لازم نیست. تربیت یعنی آنقدر تذکر بدهیم که بفهمد و قبول کند. یعنی در تربیت تکرار لازم است. نماز باید تکرار شود. در تربیت، تکرار اصل است. و چون قرآن برای تربیت است خیلی از قصههایش تکراری است. برخی چیزها اگر تکرار نشود فراموش ميشوند. مثل: بزرگی خدا. در یک نماز بارها ميگوییم: الله اکبر. {{(آیه):أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً}} (سوره نبأ : 6) آیا زمین را برای شما گهواره قرار ندادیم؟ این زمین خیلی سخاوت دارد. یک دانه ميدهی، یک خوشه ميدهد. و لذا در آخر این سوره ميخوانیم: {{(آیه):وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً}} (سوره نبأ : 40) کافر آرزو ميکند که خاک بود. چون خاک با برکت است. یک دانه ميدهی صد خوشه ميدهد. وقتی به شخصی یک بستنی میدهی هزار بار تشکر ميکند ولی این همه که خدا به او نعمت داده تشکر نمی کند! زمین آب زباله را ميگیرد و آب زلال میدهد، آب را برای ما ذخیره ميکند. {{(آیه):وَ الْجِبالَ أَوْتاداً}} (سوره نبأ : 7) آیا درباره کوهها فکر کرده اید؟ کوه گیاهان دارویی را در دامان خودش رشد ميدهد. از سنگهایش استفاده ميکنیم. جلوی طوفان را ميگیرد. ریشه کوهها در زمین به هم متصل است و زمین را از اضطراب نگه میدارد. نوک کوهها در هوا پنجه انداخته و حرکت زمین را کنترل ميکند. برفها را ذخیره ميکند. از معادن آن استفاده ميشود. آیا در مورد کوهها فکر نکرده ای و از کنار آنها ساده رد شدهای؟! == نعمت زوجيت و خواب==
{{(آیه):وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً}} (سوره نبأ : 8) آیا شما را جفت خلق نکردیم؟! برخی انسانهای خل ميگویند: آدم از تصادف به وجود آمده است! خب حالا اگر تصادف شد و یک نر تولید شد، آیا اینکه نر احتیاج به ماده دارد، این هم تصادف است؟! این دیگر حکمت است. زن و مرد مکمل همدیگر هستند. ازدواج فقط در مورد مردو زن نیست بلکه در مورد کل هستی است. قرآن ميفرماید: {{(آیه):وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْن}} (سوره ذاريات : 49). {{(آیه):وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً}} (سوره نبأ : 9) «سبت» یعنی قطع شدن. «یوم السَّبْت» یعنی روز شنبه، یهودیها باید در روز شنبه کار را قطع ميکردند. «سُباتاً» یعنی در شب شما کارهایتان قطع ميشود و باید استراحت کنید. و ما خواب را برای شما وسیله استراحت و سبات قرار دادیم. آیا در مورد نعمت خواب فکر کرده اید؟! آیا در مورد غلطیدن در هنگام خواب فکر کرده اید و خدا را برای نعمت شکر کرده اید؟! قرآن ميفرماید: غلطیدن از نعمت هاست: {{(آیه):وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ ذاتَ الشِّمال}} (سوره كهف : 18) اگر انسان از شب تا صبح روی یک طرف بدنش بخوابد، صبح باید همگی به ارتوپدی مراجعه کنیم! ما به نعمتهای خدا کم توجهی ميکنیم! خواب نعمت است. بیداری هم نعمت است. قرآن کریم در مورد جنگ بدر ميفرماید: {{(آیه):ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً}} (سوره آل عمران : 154) یکی از نعمتها این بود که تعدادتان کم بود، خسته هم بودید، زیر پایتان هم شل بود، بعضی هم خوابیدند و جنب شدید. من همه مشکلات شما را به یک شبه حل کردم. اول شما را خواب کردم. در همان چند دقیقه خواب، خستگی شما برطرف شد. باران را فرستادم و شنهای زیر پای شما سفت شد. مقداری هم آب جمع شد و غسل کردید. یک مقدار هم تشنه بودید و از آب خوردید. طراح هستی من هستم. == تعمت شب و روز و خورشيد و تأثيرات آن==
{{(آیه):وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً}} (سوره نبأ : 10) شب را ما لباس قرار دادیم. اگر حرکت زمین طوری بود که روز طول ميکشید، همه چیز ميسوخت. {{(آیه):وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً}} (سوره نبأ : 11) روز را وسیلهای قرار دادیم تا بروید دنبال زندگی. زندگی باید خروسی باشد، چون خروسها بعد از مغرب ميخوابند و سحر بیدار ميشوند. {{(آیه):وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً}} (سوره نبأ : 12) بالای سر شما هفت آسمان ساختیم. {{(آیه):وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً}} (سوره نبأ : 13) خورشید نورانی را برای شما قرار دادیم. و نور خورشید فواید بسیاری دارد. {{(آیه):وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً}} (سوره نبأ : 14) از ابرهای فشرده برای شما آب فرستادیم. باید در نزول باران دقت کرد. اگر آب از زمین ميجوشید مضرات فراوانی داشت. اینها در نظر ما ساده است، چون دقت نمی کنیم ولی اگر ذره ای جابه جا شوند مشکلات زیادی پدید ميآید. {{(آیه):لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً}} (نبأ /16-15) باران فرستادیم و دانه های روغنی و غیر روغنی رویا ندیم. و باغهایی که شاخه هایشان به هم گره خوردهاند. == آستانه قيامت و سرانجام مجرمان در قيامت==
{{(آیه):إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ ميقاتاً}} (سوره نبأ : 17) من که شما را آفریدم و طبیعت را در اختیار شما قرار دادم و کار شما خوردن و خوابیدن نبود، بلکه مقدمه بود. دنیا محل عبور است. در نیتهایتان آخرت را ببینید. {{(آیه):يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً}} (سوره نبأ : 18) نفخ صوری ميشود و در صور دمیده ميشود، همه شما به توسط صدایی بیدار ميشوید. پیدایش قیامت با صدااست. {{(آیه):وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً}} (نبأ /20-19) کوهها با همه بزرگیشان چنان به هم ميخورند که سراب ميشوند. یعنی زمین صاف و آبنما ميشود. مثل خیابان صاف. {{(آیه):إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً}} (سوره نبأ : 21) دوزخ در کمین انسان است. هر حرکتی پاسخ دارد. اگر ما ایمان داشته باشیم که زیر دوربین هستیم خودمان را کنترل میکنیم. این همه بی بند و باری بعلت غفلت از قیامت است. {{(آیه):لِلطَّاغينَ مَآباً}} (سوره نبأ : 22) کسانی که طغیان ميکنند جایگاهشان جهنم است. طغیان هم لازم نیست مثل آمریکا باشد. بلکه مثلا همین سیگار کشیدن در جاهای عمومی یک طغیان است. بداخلاقی طغیان است. طغیان درجاتی دارد. {{(آیه):لابِثينَ فيها أَحْقاباً}} (سوره نبأ : 23) سالهای طولانی در آنجا ميمانند. یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانی در بر دارد. اگر یک راننده لحظه ای غفلت کند باعث به خطر افتادن و یا مرگ دهها نفر شود. پس نمی توان گفت که: زمان جریمه با زمان گناه باید یکی باشد. مثلا با یک غیبت همه عبادات انسان پوچ ميشود. {{(آیه):لا يَذُوقُونَ فيها بَرْداً وَ لا شَراباً}} (سوره نبأ : 24) در جهنم خنکی نیست، آشامیدنی نیست. {{(آیه):إِلاَّ حَميماً وَ غَسَّاقاً}} (سوره نبأ : 25) به جز آب داغ و چرک. اگر تشنهات شد آب داغ و چرک درگلویت میریزند. چرا؟ چون آبروی فلانی را بردی، دل فلانی را سوزاندی، به فلانی تهمت زدی. خون بدل کردی و خون بدل ميشوی: {{(آیه):جَزاءً وِفاقاً}} (سوره نبأ : 26) جزاهای خدا طبق وفق است. یعنی عادلانه است. یعنی خیال نکنید ظلم است. «إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً» (نبأ/28-27 ) عده ای اصلا فکر قیامت نیستند. انگار نه انگار که بعد از دنیا زندگی دیگری هم دارند! اصلا امیدی به حساب نداشتند. و به شدت آیات ما را تکذیب ميکردند. {{(آیه):وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً}} (سوره نبأ : 29) آنها خواب بودند ما که خواب نبودیم. ما ریز کارهاي شما را حساب کردیم. {{(آیه):فَذُوقُوا فَلَنْ نَزيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً}} (سوره نبأ : 30) بچشید که ما چیزی جز عذاب برای شما زیاد نمیکنیم. == قيامت و سرانجام پرهيزكاران==
{{(آیه):إِنَّ لِلْمُتَّقينَ مَفازاً حَدائِقَ وَ أَعْناباً}} (نبأ /32-31) در مقابل کسانی که جهنم در کمین آنهاست افراد متقی هستند که رستگارند. و نعمتهای مادی و معنوی در اختیار آنهاست. باغها، انگورها… {{(آیه):وَ كَواعِبَ أَتْراباً وَ كَأْساً دِهاقاً}} (نبأ /34-33) همسرانی زیبا، همسن، جوان، بکر، علاقه مند… و آشامیدنی های گوارا بر آنها فراهم است. {{(آیه):لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً}} (سوره نبأ : 35) دری وری در آنجا نیست. {{(آیه):جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً}} (سوره نبأ : 36) اینها پاداشهایی است از طرف خدا و چون در دنیا با تقوا بودید. تقوا یعنی جلو نفس را از بدیها گرفتن. ابوذر وارد مجلسی شد، دید معاویه و همه سران بنی امیه نشستهاند. خندید! گفتند: چرا خندیدی؟! گفت: یاد یک حدیث افتادم! گفتند: باید حدیث را بگویی. گفت: حدیث داریم: وقتی دیدید رییس حکومت اسلامی معاویه است و همه دست اندرکاران بنی امیه هستند، خاک بر سر این کشور. این مطلب به معاویه خیلی برخورد. چون با آن حدیث آبروی بنی امیه رفت. دور او را گرفتند و گفتند: یا باید بگویی این حدیث را از که شنیدی یا اینکه این حدیث را بافتی تا آبروی ما را بریزی. ابوذر گیر کرد. گفتند: شاهدت کی است؟ گفت: علی ابن ابیطالب(ع). حضرت را آوردند و گفتند: تو شاهد این حدیث بودی؟ فرمودند: نه! اما این را شنیدهام که پیغمبر(ص) فرمود: ابوذر هرچه ميگوید راست است. آسمان بر کسی سايه نیفکنده که راستگوتر از ابوذر باشد.
«والسلام علیکم و رحمة و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 984