نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 361
==موضوع بحث: امام علي(عليه السلام)، نامه به مالک اشتر-3==
==تاريخ پخش: 11/1/69==
بسم الله الرّحمن الرّحيم
دنباله تفسير روش حکومت داري، کشورداري، مردم داري آن بياني که اميرالمؤمنين(ع) در عهدنامه مالک اشتر فرمودند. جلسه سوم هستيم در جلسه اول بحث کرديم که مالک اشتر چه كسي بود. فضائل و کمالات زيادي در اين مرد بزرگ بود که گفتيم.
پيام من به دنيا اين است که اين رقمي بايد حکومت کرد که اميرالمؤمنين فرموده در نامه 53 نهج البلاغه «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّه» اين فرماني است که امر کرده به او«عَبْدُ اللَّه» بنده خدا. علي ابن ابيطالب. اين خودش به ما درس ميدهد که امام، حاکم امر ميکند ميگويد امر امام با اينکه اميرالمؤمنين است به خودش ميگويد «عبدالله» من بنده خدا هستم. يعني در حکومت اسلامي حاکم هر چقدر قدرت داشته باشد باز بنده خداست در مقابل خدا قد علم نميکند. هر چه باسوادتر ميشود بندگيش بيشتر ميشود. حديث داريم «ثمرة العلم العبادة» (غررالحكم/ ج64) ثمره علم اين است که عبوديت داشته باشد اگر روزي انسان ديد حال ندارد عبادت کند، علم ما علم نيست. اگر ديديم درسهاي حوزهاي هر چه بيشتر ميخوانيم مردميتر نيستيم در تحصيلاتمان بايد شک کنيم. تربيت اسلامي ايجاب ميکند آدم هر چه مهمتر ميشود عبادتش بيشتر شود.
اميرالمؤمنين بنده خداست. اين فرماني است که از اميرالمؤمنين به مالک اشتر وقتي حکومت مصر را به او داد و وقتي به مالک اشتر گفت تو حاکم و استاندار مصر هستي اين فرمان را داد.
دستورالعمل: 1- «جَبْوَةَ خَرَاجِهَا» (مستدرك الوسايل/ج13/ص160) خراج يعني ماليات اول از مردم ماليات جمع کن چون تا اقتصاد نباشد کار پيش نميرود. خدا وقتي ميخواهد بگويد عبادت کن ميگويد: {{(آیه):فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ}} (سوره قريش : 3) بندگي کنيد خداي کعبه را بعد ميگويد {{(آیه):الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع}} (سوره قريش : 4) تا گرسنگي حل نشود کسي کار نميکند.
اول پشتوانه مملکت اين است که ماليات جمع کنيد، پول در خزانه باشد. بعد امنيت باشد بعد که امنيت شد شروع کنيم به نشر فرهنگ اسلامي رشد بدهيم براي کودکان جوانها دختر پسر را رشد بدهيم و بعد هم «عِمَارَةَ بِلَادِهَا»(مستدرك/ج13/ص160) شهرها را آباد کنيم مزرعهها شهر سازي سد سازي، برق رساني، آب رساني. آنچه مربوط به بلاد ميشود يعني شهرها آباد بشود پس يکي از اصول مملکت داري بودجه، امنيت، رشد فکري و فرهنگي، آباد کردن روستاها و شهرها. اين خطوط اصلي ما چند تا جملهاش را معنا کرديم ميخواهيم چند جمله راجع به جهاد صحبت کنيم.
== اهميت جهاد و آمادگي دفاعي==
درباره جهاد بايد يك نكاتى را عرض كنم «وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا»(مستدرك/ج13/ص160)
1- اهميت جهاد 2- آمادگى 3- بسيج 4- انواع تاكتيكها 5 – تاديب فراريان 6- خدمات كه به خدمات آبرويى و خدمات مالى تقسيم ميشود.
اما اهميت جهاد «جهد» به معناى تلاش توأم با رنج است و اينكه به جهاد ميگويند جهاد چونكه بايد جهد و كوشش كرد مجتهد كه ميگويند مجتهد يعنى جهد ميكند تا حكم خدا را از لابلاى قرآن و حديث در بياورد.
جهاد و تلاش انواعى دارد جهاد با طبيعت انسان با سرما و گرما مبارزه كند در زمستان وسيله گرم كن و در تابستان وسيله سرد كن. جهاد با ميكروب، جهاد با هوى و هوس، جهاد با دشمن اينها همه شاخه هاى جهاد است كه بحث ما جهاد با دشمن است.
اهميت جهاد بر كسى پوشيده نيست در حديث داريم كه «الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي السَّيْف» (كافي/ ج5/ص2) اصولاً اگر انسان قدرت نداشته باشد و نتواند از خودش دفاع كند ذليل است. حيوان از خودش دفاع ميكند بدن از خودش در مقابل ميكربها دفاع ميكند در مورد جهاد واهميت آن قرآن و نهج البلاغه سخن بسيار دارد.
در مورد آمادگى عمومى قرآن ميفرمايد: {{(آیه):وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ}} (سوره انفال : 60) «أَعِدُّوا» يعنى آماده باشيد همه بايد بروند سربازى همه بايد تيراندازى ياد بگيرند. پيغمبر اسلام داريم كه وقتى ميخواست يك جايى تشريف ببرد رسيد به جايى كه گفتند اينجا زميني است كه مسلمانها درآن تيراندازى ياد ميگيرند، كفشهايش را درآورد و پابرهنه رفت فرمود زمينى كه درآن مسلمان تير اندازى ياد ميگيرد مثل مسجد مقدس است و من دراين زمين مقدس با كفش راه نميروم اين «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» يعنى آماده كنيد براى دشمنانتان «مَا اسْتَطَعْتُمْ» ما يعنى آنچه استطاعت داريد. آنچه قدرت داريد. همه بايد سربازى بروند و اصولاً آنهايى كه سربازى نرفتهاند ناقصند. رزمندهها و مرزدارها احساس ميكنند كه دوسال عمرشان تلف شده اما سرمايه گذارى شركت در همه عبادتهاست.
اگر روز جمعه ميليونها نفر نماز جمعه ميروند. چونكه مملكت امن است. اگر دانشجو و دبيرستان و طلبه درس مىخواند، هركس كارى ميكند يا تجارتى ميكند و هر كس كار خيرى انجام ميدهد چونكه مملكت امن است. اگر امن نباشد دبستانى هم نمى تواند برود دبستان ميگويد ناامن است. پس اگر يك كسى مسئول امنيت است غصه نخورد مسئول امنيت در همه اين كارها شريك است ما بايد آمادگى داشته باشيم «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» به همين خاطر گفتهاند دخترها را هم بايد تير اندازى يادشان بدهيد حديث نمى گويد «علموا ابنائكم» اگر ميگفت «عَلِّمُوا أَبْنَاءَكُمُ» يعنى «ابناء» جمع(ابن) و ابن هم يعنى پسر و نمى گويد به پسرانتان تير اندازى ياد بدهيد بلكه ميگويد «عَلِّمُوا أَوْلَادَكُم» (مستدرك الوسائل/ ج4/ص325 ) و«اولاد كم» غير از «ابنائكم» است. ميگويد «عَلِّمُوا أَوْلَادَكُم» چه پسر و چه دختر اين بسيج عمومى بايد باشد آمادگى بايد باشد كه {{(آیه):تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه}} (سوره انفال : 60) طورى باشد كه دشمن بترسد «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه».
البته فرق است بين اسلام آمريكايى و اسلام ناب محمدى، آنهايى كه اسلام آمريكايى هستند از آمريكا ميترسند.
قرآن مىگويد «تُرْهِبُونَ» يعنى شماها بايد بترسانيد «عَدُوَّ اللَّه» دشمن خدا شما وقتى اسلامتان اسلام است كه «عدواالله» را بترسانيد. اگر شخصى پرسيد اسلام آمريكائى و اسلام ناب چى هست؟ ميگوئيم اگر «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه» دشمن خدا را بترساند و اگر دشمن از تو ترسيد در خط پيغمبرى و اگر تو از دشمن خدا ترسيدى اين اسلام آمريكايى است يعنى الان فرق بين سعودى وايران همين است حاكمان سعودى از آمريكا ميترسند اما حاكمان ايران از آمريكا نمى ترسند يعنى الان حاكمان ايران آمريكا را خوار كردهاند و حاكمان سعودى خفت و خوارى را از آمريكا تحمل كردهاند و فرق است بين كسى كه كسى را خوار بكند يا خوار بشود ميگويد {{(آیه):تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه}} (سوره انفال : 60) بترسانيد، كفار را خوار كنيد.
اين از جهاد، در روش لباس پوشيدن هم همينطور است، آقا اين لباسى كه من پوشيدم، حرام است، بستگي دارد به اين كه اين لباس چه كسي را شاد ميكند، اين فرم اصلاح، اين فرم لباس، اين فرم آرايش، اين فرم حركتى كه شما ميكنيد دشمن خدا خوار ميشود يا عزيز ميشود؟ هر فرم حركتى هر لباس هر مد و هر نوع مد پرستى كه خط كفر را تقويت كرد يك حكم دارد و اگر خط اسلام را تقويت كرد يك حكم دارد.
== بسيج نيروها و تأديب فراريان==
درباره بسيج قرآن ميفرمايد كه {{(آیه):انْفِرُوا جَميعاً}} (سوره نساء : 71) بسيج اين را ميفرمايد كه {{(آیه):انْفِرُوا جَميعاً}} (سوره نساء : 71) يعنى همه با هم بايد برويد فرق ارتش اسلام و ارتش دنيا در همين است. ارتش دنيا شكل خاص قد خاص ارتش اسلام اين طور نيست همه با هم هستند زن و مرد كوچك و بزرگ پير و جوان مخلوط است و قرآن ميفرمايد {{(آیه):انْفِرُوا جَميعاً}} (سوره نساء : 71) وبعد هم ميفرمايد كه {{(آیه):فَانْفِرُوا ثُبات}} (سوره نساء : 71) انواع تاكتيكها «ثُبات» جمع «ثبه» يعنى گروه هاى پراكنده چون ارتش منظم يك خاصيتى دراد براى آرايش نظامى ماشينها ستونى لباس خاص، حركت خاص، رژه، مانور اين يك رقم است آنوقت ارتش به اين شكل ابهت وعظمتى دارد اما خوب دشمن هم ميتواند برنامه ريزى كند. اما آن كه دشمن نمى تواند برنامه ريزى كند اين است كه يك دفعه ببينى از آن طرف است تا آنجا را ميگيرى از اين طرف يعنى جنگ هاى پراكنده و اين پراكندگى قدرت تفكر ما از دشمن ميگيرد لذا ميفرمايد انواع تاكتيكها يعنى هم بايد منظم باشيد كه قرآن ميفرمايد: {{(آیه):يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا}} (سوره صف : 4) هم ميگويد ارتش اسلامى بايد به صف باشد و هم نامنظم، نامنظم باشد بخاطر اينكه دشمن نتواند تصميم بگيرد منظم باشد بخاطر اينكه ما هم بايد در مقابل ارتش منظم آنها منظم باشيم.
تأديب فراريان، اگر كسى از جبهه در رفت بايد تأديب شود اصولاً ما دادگاه صحرايى هم داريم افرادى را كه تخلف ميكردند پيغمبر وسط بيابان آنها را اعدام ميكرد.
يكىتوى جبهه با يك نفر ديگر خرده حساب داشت و آن طرف را ديد زد و كشتش گفت: تاريكى است و آنها فكر ميكننند دشمن تير زده است دو تا مسلمان بودند اما خرده حساب را توى جبهه تسويه كرد و بالاخره لو رفت و پيغمبر قبل از آنكه مردم وارد ميدان شوند فرمود توى بيابان مردم را نگهدار در محل مسجد قبا كه آن زمان بيرون از مدينه بود اين آقا را اعدام كرد ما اعدام صحرايى داريم كه اگر كسى تخلف كرد توى همان بيابان اعدامش كنند و هنوز وارد شهر نشده.
در جبهه سه نفر كه در رفته بودند پيغمبر دستور داد هيچ كس با اين سه نفر حرف نزند و چون اين سه نفر در جبهه نيامدهاند همه امت اسلامى عليه اين سه نفر اعتصاب كنيد و هيچكس با آنها حرف نزد حتى زن و بچه اينها با اينها حرف نزند آنها خيلى ناراحت شدند، گفتند حالا كه امت با ما حرف نميزند ما خودمان هم با هم حرف نزنيم پخش شدند هر كدام به سمتى و بعد هم آمدند توى مسجد و خودشان را به ستونهاى مسجد بستند آنقدر گريه كردند تا آيه نازل شد {{(آیه):وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا}} (سوره توبه : 118) آن سه نفرى كه تخلف كردند و در بسيج مسلمانها شركت نكردند و شما فرمان اعتصاب داديد و آنها الان شرمنده هستند اعتصاب را بشكنيد. {{(آیه):حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَت}} (سوره توبه : 118) زمين بر اينها تنگ شده بود و هيچكس با اينها حرف نمى زد اينها در محاصره اجتماعى قرار گرفته بودند، محاصره كه همهاش اقتصادى نيست اينها را بايد در محاصره اجتماعى قرار داد.
== خدمات اجتماعي و شرايط رزمندگان اسلام==
در مورد خدمات هم خدمات آبرويى داريم يك وقت آيت الله خامنه اى در سخنانش فرمود كه آدم سرباز خط اول را تضعيف نمى كند اين حديث داريم «مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً فَكَأَنَّمَا قَتَلَ نَفْساً مُتَعَمِّدا» (مستدرك الوسائل/ ج9/ص125) اگر كسى غيبت رزمنده اى را بكند انگار يك مومنى را كشته چون يك رزمنده وقتى به جبهه ميرود از نظر اينكه كسى پشت سر من حرف مفت ميزند بايد اين مسائل حل شود امنيت داشته باشد پيغمبر فرمود هر كس رزمند اى را عصبانى كند رسول خدا را عصبانى كرده است.
اما از نظر خدمات هم داريم كه «مَنْ بَلَّغَ رِسَالَةَ غَازٍ كَانَ كَمَنْ أَعْتَقَ رَقَبَة» (كافي/ ج5/ص8) هركس نامه رزمنده اى را به پدر و مادرش برساند چقدر اجر دارد.
اى مالك تو استاندار ميشوى برنامه هايت اين است:
1- ماليات بگير از پر درآمدها بعد برخلاف ماليات شاهنشاهى كه هر چقدر پول و دلار بود توى بانكهاى خارجى ميخواباندند نه ماليات كه گرفتى خرج مبارزه و جلوگيرى از دشمنان و خرج امنيت ميكنى خرج نشر فرهنگ و بازسازى انسانها ميكنى وخرج آبادى شهر ميكنى.
ما با كشورهاى بىطرف برخودمان به چه نحو باشد. يك تعداد كشور داريم كه نه با ما هستند و نه عليه ما، نه به نفع ما مثل سازمان ملل و غير متعدها و نه در جنگ عليه ما، قرآن در مورد اينها ميفرمايد كه يك مشت كشور داريم {{(آیه):حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ}} (سوره نساء : 90) صدور يعنى يك عده مردم كه سينهشان تنگ است(صدر) يعنى روحجنگيدن ندارند ميگويد ما حوصلهيمان نمى رسد ما خودمان از كرگى دم نداشتيم برو به نان و آب برس و سيب زمينى كيلويى چند است {{(آیه):حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقاتِلُوكُم يُقاتِلُوا قَوْمَهُم}} (سوره نساء : 90) نه حال دارند با شما بجنگند با كفارى كه قوم و خويش هايشان هستند «يُقاتِلُوا قَوْمَهُم» يعنى نه با «كم» ميجنگند و نه با «قومهم» نه با شما ميجنگند و نه با دشمنان شما، حالا اگر كسى بگويد ما بيطرفيم كسانى كه «حصرت صدورهم» ميفرمايد كارى به اينها نداشته باشيد.
در جنگ دستورات زيادى است، چون جنگ اسلامى جنگ شناخت است، جنگ مكتب است. فرستادن موشك اين جنگ اسلامى نيست حالا ما يكوقت مجبور شديم مقابله به مثل كنيم وگرنه انسان بايد دشمنش را تك تك بشناسد كه كيه، چرا ميجنگد، حرف بزند، با معرفت با شعور، بزن بكوب، يكمرتبه سرباز حمله ميكند نه ميفهمد كيه چيه براى كى يعنى سربازها در دنيا در اختيار فرمانده مثل فتيله چراغند و از خود ارادهاي ندارند اما در اسلام سرباز بايد آگاه باشد.
امام حسين(ع) به سربازهايش در كربلا قدم به قدم ميگويد بدانيد خط من اين است هدف من اين است طرف من اين است قدم به قدم امام حسين(ع) حتى شب عاشورا كه چراغ خاموش ميكند بيان ميكند تا يكوقت نگويد آقا كى بود هولم داد من توجه نداشتم در ارتش سرباز بايد بداند چيه، كيه، آگاهانه بايد باشد بايد رهبرش را دوست داشته باشد پس رو پيش رو در دنيا براساس محبت نيست قانون است و تبصره قوانين خشك.
1- دشمن را بشناسد 2- قصد قربت داشته باشد 3- آگاهانه، عجله نكند، امام حسين(ع) و اصحابش از صبح تا ظهر چند بار سخنرانى كردند سه مرتبه خود امام حسين(ع) با مردم حرف زد. يكمرتبه حُر حرف زد يك مرتبه يكي ديگر حرف زد يعنى هر مرتبه يكى از اينها بايد بيان شود طرف نگويد اگر ما ميدانستيم نمى رفتيم آگاهانه، عاشقانه، براساس انتخاب نه براساس انفجار و اجبار.
== اهداف جنگ در اسلام==
وقتى مىگوييم «جِهَادَ عَدُوِّهَا» اى مالك از مردم ماليات بگير براى جنگ.
1- برچيدن شرك، چون قرآن ميفرمايد: «قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّه» (بقره/193 ) بكش تا فتنه نباشد و بزرگترين فتنهها شرك است.
3- نجات ديگران گاهى، جنگ ميكنيم خودمان مظلوم نيستيم اما ديگران مظلومند قرآن ميفرمايد: {{(آیه):ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفين}} (سوره نساء : 75) چرا در راه نجات مستضعفين نمى جنگيد. جمهورى اسلامى اگر قدرت داشته باشد بايد از همه مستضعفين جهان حمايت ميكند.
4- گوشمالى ظالم، ما گاهى براى گوشمالى ظالم ميجنگيم قرآن ميفرمايد: {{(آیه):فَقاتِلُوا الَّتي تَبْغي حَتَّى تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّه}} (سوره حجرات : 9) ظالم را بكش براى اينكه «تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّه» تسليم قانون شود. جنگ براى شرك زدايى، جنگ براى دفاع از ظلمى كه به من شد، جنگ براى دفاع از ظلمى كه به ديگران شد. جنگ براي اينكه گردن كلفت، گردن كلفتىاش تمام شود، جنگ براى جلوگيرى از فساد كسى گناهى ميكند ميگوئيم آقا نكن باز گناه ميكند اگر هرچه موعظهاش ميكنيم گوش نداد بايد برخورد كرد.
كسى خرما فروش بود دكه خرمايش را آورده بود وسط راه، اميرالمؤمنين(ع) فرمود: آقا اين جا سد معبر است راه بندان كرده اينرا بكشيد كنار، گفت: خيلى خوب حالا باشد فردا، هر روز كه ميآمد ميديد كه اميرالمؤمنين ميگويد: آقا جان اينجا وسط راه است مسلمانهاجاده اى دارند، كوچه اى دارند، راهى دارند، آخر نمى شود گفت من مسلمانم هرجا نشست بتوان كاسبى كرد شما اينجا مزاحم مسلمانها هستيد امير المومنين(ع) ديد اين گوش نميدهد يك روز آمد خيمهاش را با خرماهايش آتش زد.
ما گاهى هم داريم اگر طرف گوش به حرف حق نميدهد بايد اينطورى برخورد كرد. يك كسى درختى داشت و مزاحم ديگران ميشد. هرچه بهش گفتند گوش نداد حضرت فرمود درختش را بكنيد و پرت كنيد داخل كوچه. اين جرثقيل براى پارك ماشين هاى نابجا واجب است اگر پارك كرد بايد دم ماشين را گرفت برد توى بيابانها آدم با هشدار بايد متوجه شود اگر ديدى واقعاً ذاتش جَلَب است برخورد لازم است. البته بچهها هم هستند بعضى از بچهها همين كه راه ميروند اگر يك الاغ ببينند بيكار است يك سيخ توى شكمش ميزنند اصلاً جنس يك جنسى كه ناآرام است از اذيت كردن خوشش مىآيد قرآن ميفرمايد اينها را براى جلوگيرى از فساد يك كتكى بايد زد.
براى چه ميجنگيم، جنگ عليه كى، قرآن ميفرمايد: {{(آیه):قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ}} (سوره بقره : 190) «يُقاتِلُونَكُمْ» ميكشند شما را پس «قاتِلُوا» بكشيد چونكه ميكشند.
== انگيزهها و تاكتيكهاي جنگ==
دوم ميفرمايد {{(آیه):بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّة}} (سوره توبه : 13) بجنگيد براى اينكه «أَوَّلَ مَرَّة» اولين مرتبه آنها «بدوء» شروع كردند {{(آیه):فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْر}} (سوره توبه : 12) رهبران كفر را بكشيد. سلمان رشدي را، به اميرالمؤمنين گفتند ما دو تا چيز از شما ديديم گيج شديم 1- در جنگ صفين 2- در جنگ جمل در جنگ جمل هركس فرار ميكرد فرموديد كارشان نداشته باشيد اما در جنگ صفين آنهايى كه فرار ميكردند ميفرموديد بگيريد و بكشيد شما يكبار ميفرماييد فراريها را بكشيد و بار ديگر ميگوييد نكشيد. بالاخره بكشيم يا رها كنيم. فرمود حساب جنگها فرق ميكند در جنگ صفين معاويه زنده است و هركس فرار كند چونكه او سردسته منافقين است ميرود دور و بر او جمع ميشوند بنابراين لب مرز است اگر فرار ميكند او را دستگير كنيد چونكه پيش رهبرش ميرود و اگر رفت رهبرش دوباره زور پيدا ميكند در جنگ جمل ديگر رهبرى در كار نبود و اينها از هم پاشيده شدند و وقتى رهبر نيست كسى كه فرار ميكند جايى نيست كه اطراف آن جمع شوند بنابراين فرق ميكند.
مملكت قواى نظامىاش بايد قوى باشد، همه بايد آماده باشيم. همه بايد بسيج شويم. هم جنگ منظم داشته باشيم هم جنگ نامنظم بايد فرارىها را تاديب و آنهايى كه خط مقدمند از لحاظ مالى و آبرويى تامين كنيم.
امام سجاد(ع) دعايى دارد براى مرز دارها و ضمناً مرزدارها هم غصه نخورند چون ممكن است مثلاً بعضىها غصه بخورند اى كاش شيفت ادارهام ساعت 12 يا شب جمعه حيف شد كاش پهلوى هم ميبوديم با زن و بچه خودمان باشيم. مادر ميگويد: اى كاش بچهام اينجا بود، زن مىگويد اى كاش شوهرم اينجا بود، جاهايى كه در حال مأموريت هستيد، آنهايى كه نيستند غصه نخورند. در اين زمينه دو حديث داريم.
1- عده اى براي حج رفتند مكه. يك نفر را پهلوى كفشها نشاندند گفتند تو پهلوى كفش ما باش ما برويم طواف كنيم. آنها رفتند عبادت و طواف كنند امام صادق(ع) به كسى كه پهلوى كفشها بود فرمود غصه نخورى كه پهلوى كفشهايى، تو ثواب آنهايى را كه رفتند طواف را دارى و غصه نخوريم امشب بايد تا صبح توى جادهها باشيم، نميدانم كشيك بيمارستانيم واز اين قبيل كسى كه حافظ كفش مسلمانهاست، شريك در اجر است.
2- عده اى رفتند مدينه همين كه وارد شدند يكى از آنها مريض شد يكى هم قرار شد از او پرستارى كند و بقيه هم رفتند حرم زيارت قبر پيامبر اكرم حضرت محمد(ص)امام فرمود آقا آن شخصى كه پيش مريض ايستاد ثوابش كمتر از آن كسي نيست كه رفت حرم زيارت كرد.
اگر يك كسى سرپست است و مسئوليتى دارد و كارى دارد كه نمى تواند آنرا انجام دهد غصه نخورد، خدا طورى برنامه ريخته كه آن كس كه خط اول و آخر است اگر فكرهايشان يكى باشد اجر را به همه ميدهد «لِيَسْتَوِيَ بَيْنَ الضَّعِيفِ وَ الْقَوِيِّ» [https://lib.eshia.ir/71860/80/32/ العلامة المجلسي، بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، ج80، ص32.] خدايا توفيق را بين قوى و ضعيف يك جور تقسيم كرده اى.
== نماز جماعت همايش و آمادگي همگاني==
كشور اسلامى بايد همهاش مسلح باشند همانطور كه امام(ره) فرمود ارتش 20 ميليونى و يك وقت نبايد گمان كنيم كه جنگ تمام شد و قبول عهد نامه باعث شود كه شل شويم آمادگى بايد هميشه باشد و نماز جماعت براى آماده بودن مردم بايد باشد تا گفته ميشود « قد قامت الصلوة» همه بايد به صف باشند يعنى حضور در صحنه يعنى وقت شناسى. البته نماز جماعت درسهايى زيادى درآن هست. سالن اجتماعات يعنى حضور و غياب اتوماتيك فلانى يك هفته است مسجد نمىايد چرا فلانى نيست، فلانى پارسال بود براى او يك فاتحه بخوانيد فلانى پارسال بود براى او يك صلوات بفرستيد. در اين گوشه اى از مسجد مثلاً اتاقى خارج از مسجد عكس تمام شهداى آن محله را بزنند و وقتى به مسجد وارد ميشوند بدانند اين نماز مفت تمام نشده هر مسجدى بايد يك دايره عكس داشته باشد آنهايى كه زحمت كشيدهاند آنهايى كه قبلاً بودهاند ما در مسجد صف بندى در نماز جماعت جلو بودن امام عادل و وقتى امام ميگويد: {{(آیه):اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ}} (سوره فاتحه : 6) تو حرف نمى زنى چرا؟ چون ميگويى تا وقتى كه امام حرف ميزند من حرف نمى زنم و چرا نمى شود قبل از امام خم شد و سر به سجده گذاشت اين درس است يعنى از امام جلو نيفتيد چرا ميگويند هر كسى با تقواتر است صف اول چون اينجا بانك نيست هركس پول دارد صف اول، مسجد يك حمام است چطور توى حمام همه لختاند، توى مسجد كوتاه، بزرگ و سفيد و. . . هر كس هر نژادى هر مقدار پولى كه دارد. امتيازات آدم روزى پنج مرتبه از همه امتيازات جدا ميشود روزى پنج مرتبه به صف ميشود روزى پنج مرتبه در مقابل شخص عادل حرف نمى زند.
اميدوارم كه ما بتوانيم از اين برنامهها عميقاً استفاده كنيم
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 361