نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 102
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
جلساتی را راجع به ازدواج ما صحبت كردیم این ایامی هم كه راجع به انتخابات بود یكی از مسائل مهمی كه مردم از رئیس جمهورشان میخواستند پنج تا الف بود بیشتر مردم روی پنج تا الف حرف میزنند اشتغال ازدواج اسكان مسكن اعتیاد و امنیت حالا ما قبل از انتخابات بحث ازدواج را داشتیم به پانزده خرداد كه رسیدیم بحث سوره كوثر را داشتیم رفتیم كنار حالا بر میگردیم به مسئله ازدواج مشكلی هم كه مردم متدین ما دارند مسئله ناموسی است مسئله عفت عمومی است من مقداری راجع به عفت عمومی آیاتی كه توی ذهنم بوده نوشتهام قرآن چه میگوید و باید چه كرد و راهی جز ازدواج ندارد. == آثار پیدا و پنهانِ نگاه به نا محرم==
به ما گفتند مسلمانهاای خانمها به مردها چشم ندوزید به مردها گفته به خانمها چشم ندوزید یعنی ادامه نگاه یكوقت آدم نگاه میكند و نگاهش را بر میدارد یكوقت هم زل میزند و نگاه میكند چون بالاخره وقتی چشم دید نیاز به میل دارد شما اگر گفتی من چشمم آزاد باشد چشم نگاه میكند آن خواهر هم گفت من میخواهم آزاد باشم و خودم را نشان بدهم خیلی خوب آن هم بی بند و باری او هر جوری میخواهد آرایش میكند این جوان هم راحت نگاه میكند این نگاه به این بدن كه افتاد علاقمند میشود علاقه كه شد عفت به هم میخورد حالا از كمرنگ تا پررنگ كم رنگ متلك میگوید یك خورده پررنگ سوءقصد پیدا میكند یك خورده پررنگتر تجاوز میكند یك خورده پررنگتر دختر از خانه فرار میكند یا اولاد حرامزاده تحویل میدهد یا سقط میكند یا خودكشی میكند یا دیگر كشی میكند یا آرامش خانواده را به هم میزند یا توی رقابت میافتد یا امراض روانی پیدا میكند یا امراض مقاربتی پیدا میكند یا ضربه علمی میخورد یا ضربه اقتصادی میزند بعضی هایشان دست به سرقت میزنند چون بالاخره آدم وقتی علاقمند شد و خواسته باشد خودش را راحت كند پول میخواهد حالا از برف پاكن ماشین باز میكند میفروشد كه به كیفاش برسد تا سرقتهای ماشین تا آدم دزدی تا خودكشی تا فرار همه گیرها مال همان اول است او نگاه كرد او هم خودش را آرایش كرد یعنی مثل چرتی است كه یك راننده یك لحظه چرت میزند سرمایهاش از دستش میرود سلامتیاش از دستش میرود خانوادهاش بیوه میشوند بچه هایش یتیم میشوند مسافرها را میكشد همهاش گیر همان چرت است مسئله را ساده نگیرید قرآن میفرماید «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ» النور/30 به مردم بگوئید نگاه نكنید جوانها نگاه نكنند یعنی اگر نگاه افتاد چشمتان را پیش بكشید یعنی نمیگوید كه(لا تنظروا) چشمات را ببند و راه برو، زل نزن به جوری كه عكس آن خانم بیاید توی چشمات بایگانی بشود مرد پاك و زن پاك كسی است كه با توجه به اینكه توی خیابان و كوچه آدم زیاد میبیند اما هیچكدام از این آدمها پروندهای توی مغز ایشان نداشته باشند. == از هم گسستن نظام خانواده در كشورهای غربی==
اینها هیچكدام قال الصادق(علیه السلام) نیست اصلاً دین هم نداشته باشیم این چیزها هست در یكی از كشورهای اروپایی بودم همه پرسی كرده بودند كه مشكل شما چیست؟ خوب مشكل كشور ما همان پنج تا الف است آنها گفتند آقا مشكل ما امنیت خانواده است یعنی نمیدانم شوهرم من را میخواهد یا نمیخواهد با كسی دیگر رابطه دارد یا ندارد او میگفت نمیدانم زنم با كسی رابطه دارد یا ندارد به هم ریخته است نظام خانواده پاره شده است. هشتاد و پنج درصد یكی از كشورهای اروپایی مشكلشان این است كه نظام خانواده از هم گسسته شده است پاره شده است. فرض كنید كه دین نداریم اگر ما همه بی دین هم باشیم وقتی نگاه كردیم او دوست دارد وقتی دوست دارد بسم الله تحویل بگیر همه اینها بالاخره وقتی این پسر دارد نگاه میكند بغلاش هم یك دختر است كه دارد چشم چرانی میكند او به این نگاه میكند این به آن نگاه میكند اینها دیگر تمركز علمی ندارند تمركز یك شاخهای است كه در همه جا سایه انداخته است و در نماز به ما گفتهاند تمركز و حتی حضرت آمد نماز بخواند پرده گل داشت فرمود پرده را بردار گل آن حواس من را پرت میكند به همین دلیل هم من میگویم محرابهایی كه توی مساجد میسازند اینها ضد نهج البلاغه است در نهج البلاغه حضرت اجازه نمیدهد كه یك گل روی پارچه باشد ما با سنگ مرمر و كاشی و سرامیك جلوی پیش نماز گل درست میكنیم قاضی اگر كفشاش تنگ است قضاوت نكند برای اینكه در قضاوت او اثر میگذارد روبه روی در باز نماز نخوان. == آرامش روانی و تمركز فكری در سایه كنترل نگاه==
جوانی كه توی دانشگاه نگاه میكند بغلاش هم چشم چرانی میكند این به این این هم به آن این ضربه علمی میخورند فرض كنید كه این كارها حلال حلال هم باشد اما بالاخره این دانشجوی متمركز نیست امراض مقاربتی همینطور است امراض روانی همینطور است چون آدم هی تحریك میشود و هر وقت تحریك شد كه آدم نمیتواند هر لحظه خودش را ارضاء كند هر خودش را تحریك میكند هی خودش را ارضاء كند این خورد میشود مثل آدمی كه پول ندارد جلوی مغازه كباب فروشی هم ایستاده است هی دهانش پر آب میشود و قورتش میدهد بابا پول نداری برو این هم پول ندارد هم جلوی دكان كبابی میایستد بگذاریم كه از نظر شهوت هم خیلی كیف نمیكنند و كلاه سر این چشم چرانها میرود چون آدم وقتی توی خیابان رفت یك خرما خورد یك مغز بادام خورد یك كشمش خورد این خانه كه میرود دیگر اشتهای لازم را ندارد چون هر چیزی كه دیده یك انگشت زده است این علاقهاش به خانماش متمركز نیست چون پخش شده است كشاورز اگر آب را متمركز نكند یك خورده از اینطرف و یك خورده از آنطرف چیزی از آن به مزرعه نمیرسد ولذا آن لذتی هم كه آدمهای پاك چشم از همسر خودشان میبرند آن لذت را آدمهای چشم چران نمیبرند چون آدمهای چشم چران حواسشان ده جا است آدمی كه چشم چرانی نمیكند تمركز دارد و عشقاش به خانم خودش است مثل آدمی كه هیچی نخورد لب افطار با تمام وجود افطار میكند ولی آدمی كه ده رقم چیزی خورده است دم افطار میگوید میلی ندارم وقتی هم چشم چرانی كرد سر هیچی به خانماش میگوید نمیخواهی برو خانه پدرت یعنی خیلی راحت خانماش را از دست میدهد چون میبیند كه. . . چاه خانهاش هم كه آب نداشته باشد هزار تا سنگ آب و آب بیرون هست اما اگر بداند كه بیرون دیگر آب نیست این دو دستی چاه آب خودش را حفظ میكند. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» النور/30 به مومنین بگو چشم هایشان را پیش كشند «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ» النور/31 به خانمها هم بگو كه آنها هم چشمشان را پیش كشند. == پوشش مناسب برای حفظ عفت عمومی جامعه==
«وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» النور/31 به خانمها بگوئید كه با این وضع نیایند خودشان را نشان ندهند من دوست دارم حتی اگر یك خانمی هم مسلمان نیست اصلاً لائیك است هیچ دینی ندارد باز بعنوان. . . آدم كه هست من حرفهایی كه میزنم یك بخش آن مال انسان است یك خورده آن مال اسلام است اول از نظر انسانی میگویم این خانمی كه خودش را آرایش كرده است عرض كردم گیرم آرایش كردن و خود را نشان دادن حلال باشد اگر هر زنی خودش را آرایش كند و بیرون بیاید آنوقت آن خانمی كه نمیتواند این لباس را بپوشد چه حالتی پیدا میكند میخواهد خودش را به ایشان برساند یا نه؟ برای اینكه خودش را به ایشان برساند دست به كارهای خلاف میزند یا نه؟ ولو یك درصد شما در خانه را میبندی مگر هر شب دزد میآید یك در هزار اگر دزد بیاید شما هر شب در خانه را قفل میكنی چند درصد از این جوانها قیافه را كه دیدند. . . آنوقت دخترهایی كه شكلشان مثل این نیست سرشان بی كلاه میماند یا نه؟ مصرف بالا میرود یا نه؟ جیب بیگانه پر میشود یا نه؟ در حوادث رانندگی اثر دارد یا نه؟ بین راه قم و تهران عكس علمای شهید بود گفتند بردارید برای اینكه راننده تا میرود نگاه كند در یك لحظه ممكن است تصادف كند اگر نگاه به یك آیت الله حواس را پرت میكند نگاه به این خانمها حواس را جمع میكند؟ عوارض این تجملات: 1- مصرف را بالا میبرد 2- تمركز را از بین میبرد 3- رقابت بوجود میآید 4- آدمهایی كه شكلشان درجه یك نیست عقدهای میشوند غصه میخورند خودتان را بپوشانید هر چه زینت دارید برای شوهرتان. . . با كمال تاسف بسیاری از زنها برای شوهرشان زینت نمیكنند تا میخواهند بروند مهمانی آرایش میكنند یك مردی میدوید خانه گفتند چرا میدوی؟ گفت زنم از عروسی بر میگردد میخواهم نگاهش كنم چون الان دوباره لباس كهنه هایش را خواهد پوشید میخواهم تا هنوز لباسهایش را نكنده است ما هم یك نگاه به او بكنیم یعنی هر چه لباس خوب است برای بیرون و هر چه لباس بد است برای خانه توی خانه مثل كنیز بیرون خانه مثل عروس اسلام توجه به فساد كرده است زن فطرتش این است كه خودش را نشان بدهد آرایش جزو ذات زن است منتهی گفته این طبیعت باید فقط از این راه حركت كند فقط شوهر را اجازه داده است. «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ» النور/31 خودشان را بپوشانند. برای عفت عمومی میگوید بچهها كه میخواهند بروند توی اتاق بابا و ننه در را باز نكنند و بروند تو اتاق مامان باشد یا اتاق بابا باشد یك آیه داریم توی قرآن داریم كه بچههایی كه هنوز محتلم نشدهاند هنوز به تكلیف نرسیدهاند «وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَكُمْ مِنْ الظَّهِیرَةِ» النور/58 سه بار در بزنند كه بروند تو بعد یك آیه دیگر دارد میگوید هر وقت فكر میكنید كه پدر و مادر لباسهایشان را كنده باشند هر وقت پسر و دختر احتمال میدهند كه لباسهایشان خفیف باشد یا بی لباس باشند یا كم لباس باشند در بزنند بروند برای عفت عمومی ما باید ازدواج را آسان كنیم بعد فكر عفت عمومی باشیم. رفتند در خانه حضرت لوط با مهمانهای زیبای او عمل بد انجام بدهند حضرت لوط گفت «قَالَ یَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِی» هود/78 من دخترهایی دارم كه به شما میدهم. == ایجاد راه حلال، پیش از بستن راههای حرام==
اگر میخواهی این جاده را ببندی كنار آن یك جاده درست كن علامت بزن بعد بگو مثلاً اینجا در دست تعمیر است. یك اشعار زیبا بده بعد بگو این موسیقی را گوش نده قرآن وقتی میخواهد به آدم و حوّا بگوید این گندم را نخور میگوید «وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ» البقرة/35 هر چه میخواهی بخور بعد میگوید این یكی را نخور این غذا را بخور این غذا را نخور بچه من هرز رفته است بسم الله تابستان است باید با بچهها بازی كرد(من كان له صبیٌ فلیتصبیّ) هر كس بچه دارد باید خودش هم بچه بشود. تابستان است متاسفانه آموزش و پرورش ما بجای اینكه فقط آموزش و پرورش باشد سه تا لقب دیگر هم پیدا كرده است برای بعضی زندان است فلذا بعضی از بچهها روز آخر كه بیرون میآیند كتاب و كیفشان را هوا میاندازند كتابشان را جر میدهند میگویند راحت شدیم پیداست كه در دید این مدرسه زندان بوده است مدرسه زندان نیست برای بعضیها مدرسه پناهگاه است مادر میآید میگوید دیگر تابستان شد كاش مدرسهها باز شود یعنی گیر این هستند كه بچهام توی خیابان چه میكنند یعنی گیر این هستند كه بچهام كاش آنجا بود محل امنی است برای بعضیها شكنجه گاه است این خودش باید سیستمی باشد كه مدرسه و آموزش و پرورش محل عشق بچه باشد حالا عشق آن یك خورده به اخلاق معلم است یك خورده با نشاط معلم است یك خورده به كتابهای درسی است یك خورده به زمان درس است یك خورده به مدیریت برنامه ریزی است بچه صبح كه میآید صبحانه خورده است خوابش را هم كرده است او را میدوانند طراحی و نقاشی و این كارهایی كه خیلی. . . آنوقت دم ظهر كه هوا داغ شده است ریاضی و كتابهای سنگین مغز سنگین كه هست كتاب سنگین یك خورده دست صدا و سیما است كه وقتی ایام امتحانات است چه فیلمی را نشان میدهد بجای اینكه بچه برود درس بخواند فیلم نگاه میكند اینها همهاش مدیریت میخواهد یعنی باید هماهنگ بشود بین برنامههای صدا و سیما و برنامههای اتاق پخش من قدرتی ندارم اگر یك زمانی قدرت داشته باشم توی اتاق پخش یك نفر را از آموزش و پرورش مینشانم چون گاهی وقتها یك فیلمی را نشان میدهند كه تمام زحمات آموزش و پرورش همه روی هوا میرود توی پادگان هم همینطور است گاهی سرباز را میبرند رزم شبانه و روزانه پیر این سرباز در میآید آنوقت ظهر هم كه میآید عوض اینكه غذای خوب بخورد آب زردچوبه میخورد نه لپهای نه گوشتی نه هوپچی همینطور آب زرد چوبه و خیار پخته بعد یك آخوند میفرستند میگویند درباره ایدئولوژی صحبت كن این تا میگوید عدل اجتماعی سرباز میگوید جان ننهات با تمام وجودش به این آخوند فحش میدهد چرا؟ برای اینكه برنامه رزم و ایدئولوژی و غذا با هم هماهنگ نیست. آن روزی من باید از نماز بگویم كه غذای سرباز خوب باشد با آب پیاز ایدئولوژی. . . زیر نمره بیست اگر نصیحت كردی میگیرد زیر نمره صفر اگر نصیحت كردی میگوید برو گم شو ببینم نصیحت زیر نمره صفر نمیگیرد زیر نمره بیست میگیرد ایدئولوژی با پلو مرغ میخورد قرآن میفرماید «كُلُوا مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا» المؤمنون/51 ما كارهای همدیگر را خنثی میكنیم من میگویم بچهها بروید مسجد خادم مسجد بد اخلاق است بچهها را فراری میدهد مثل بازی والیبال كه این پاس میدهد آن بی عرضه است نمیتواند آبشار میزند پاس ما هم حرام میشود یعنی پاس دادن و آبشار زدن باید به هم بخورد. == دقّت در شیوه سخن گفتن با نا محرم==
حتی در حرف میگویند خانمها با كرشمه حرف نزنند زنی كه میآید توی تلویزیون كه برنامه اجرا كند از آن خوشگلها نباشد نمیگوئیم حالا زشت باشند لااقل متوسط باشند چون حرف زدنها «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» الأحزاب/32 به زن پیغمبر میگوید كه نازك حرف نزن، از این معلوم میشود كه. . . آخر یك كسی میگوید من میآیم بیرون آن نگاه نكند بابا آن نگاه میكند اینها روی هم است یك آقایی فتوایش این بود كه دود روزه را باطل نمیكند رفت خانه مریدش دید مریدش ماه رمضان دارد قلیان میكشد چای میخورد گفت آقا مگر روزه نیستی گفت چرا من مقلد شما هستم گفت مقلد من هستی من گفتهام دود روزه را باطل نمیكند گفت هر مرجع عاقلی میفهمد كه قلیان بدون چای نمیشود! شیطان گفت تو و یك زن نامحرم با هم جمع شوید باقیاش را من میفهمم كه چه كنم حدیث داریم كه هر جا یك مرد و یك زن نامحرم جمع بودند باقیاش با خودم. من رفتم اتاق یكی از مسئولین در را باز كردم یك خانم خیلی زیبائی آنجا بود گفت بفرمائید ما را راهنمایی كرد اتاق مسئول به ایشان گفتم این خانم محرم شماست؟ گفت نه، گفتم این خانم خیلی زیبا است چطور یك زن زیبا در هم بسته است صبح تا ظهر چه میكنی؟ گفت آقای قرائتی ما خود ساخته هستیم گفتم بارك الله معلوم میشود كه خیلی از امیرالمومنین خودساختهتر هستی چون امام علی(علیه السلام) فرمود من به زن سلام نمیكنم چون نگرانم جواب سلاماش دل من را بلرزاند به حضرت گفتند چرا پیغمبر سلام میكرد تو سلام نمیكنی فرمود من سی سال از پیغمبر جوانتر هستم نگرانم سلام كنم او جوری جواب بدهد كه دل من تكان بخورد آنوقت شما صبح تا شام در را بستهای خیلی از امیرالمومنین مسلمانتر هستی خجالت هم خوب چیزی است البته داریم آدمهای اینطوری را یك كسی دست یك كارگر را بوسید گفت من از پیغمبر جلو افتادم گفتم چرا؟ گفت چون پیغمبر دست كارگر را بوسید من دست بیكارها را هم میبوسم پس یك قدم از پیغمبر جلوتر هستم گفت شجاعتام هم از امیرالمومنین بیشتر است گفتم چطور گفت چون امام علی(علیه السلام) از دشمن نمیترسید از مردم نمیترسید من از خدا هم نمیترسم. گفت زهدم هم از امام علی(علیه السلام) بیشتر است گفتم چطور؟ گفت علی(علیه السلام) هم از دنیا گذشت هم از آخرت. نمی گوید(فیطمعون) یعنی حتی اگر یكی هم طمع كند شما باید مواظب باشی البته اینرا هم به شما بگویم كه شهوت حزب اللهی سرش نمیشود شهوت. . . سرش نمیشود شهوت هیچی سرش نمیشود نه تاریخ سرش میشود نه آدم سرش میشود هیچی هیچی شهوت خیلی غریزه تندی است بنابراین. . . معلوم میشود كسانی كه با كرشمهها دلشان اینطرف و آنطرف میافتد(فی قلبه مرض) آنوقت اگر این با ازدواج حل نشود با تقوا حل نشود قرآن میفرماید(فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا) چون اگر انسان جلوی خودش را نگیرد اول سیگاری است میشود تریاكی میشود هروئینی این مسائلی هم كه میگوئیم گاهی افرادی تحلیلهایی میكنیم ببینید شوخی نداریم جامعه شناسی و روانشناسی روی چشم اما جامع شناسی و تحلیل شناسی را روی آن نیاورید همین كه هست یك آقای فیلسوفی اسم او را ببرم میشناسید پشت سر هم سیگار میكشید خاموش میكرد یكی دیگر یك نابینا بغل او نشسته بود گفت آقا چقدر سیگار میكشی گفت من از بس در دنیا و در هستی شناسی و در معرفت شناسی و در سیر و سلوك و در عرفان و در ملك و ملكوت فكر میكنم سیگار میكشم آن نابینا گفت اگر فكر اینها سبب سیگاری شدن میشود پس حضرت علی(علیه السلام) باید هروئین بكشد اینطور نیست كه حالا ما خودمان را توجیه میكنیم با كرشمه حرف نزنیم. «وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ» النور/31 پایكوبی تحریك كننده است آقا شما میشود كه امشب كه شب جمعه است و توی تلویزیون هستی میشود بگویی آقا میشود شما آخوندها بگوئید ما چه كنیم چه بپوشیم كه خدا از ما راضی باشد بنده نمیگویم چه بپوش فقط یك آیه برایت میخوانم باقیاش را هم خودت میفهمی به لطف خدا به لطف خدا من میشود یك جوری آدم حرف بزند كه همه بفهمند قرآن میفرماید جوری حركت كنید كه «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» الأحزاب/53 این آرامش است(ازكی) آرم عفت عمومی این است یعنی زكی یعنی پاكتر، (اطهر) طاهرتر پاكتر(لقلوبكم و قلوبهن) چه كاری بكنیم كه دل آرامتر است آشپزخانه اُپن خوب پرده داشته باشد چرا؟ برای اینكه مهمانهایی كه میآیند(ازكی و اطهر) آقا این دختر هنوز نه سالش نشده است بگذارید راحت بیاید توی خیابان نه سالش كه شد من به او میگویم كه حجاب شرعی داشته باشد مثل اینكه بچه كه هست بگذارد سیگاری شود بعد بگوید سر پانزده سالگی به او میگویم كه سیگار نكش آخر بچهای كه قبلاً سیگار كشید در یك لحظه نمیشود گفت. . . شما سوار هواپیما كه میشوی هواپیما یك لحظه كه نمیتواند سقوط كند باید ارتفاع كم كند با یك سراشیبی بنشیند همینطور كه هواپیما باید آرام آرام بنشیند توی فرودگاه شما هم باید آرام آرام اینرا به مذهب دعوت كنی نمیشود به بچه گفت با سرعت صد و بیست كیلو متر برو یك مرتبه ترمز كن خوب ترمز نمیگیرد شما حاضری بگویی بچهام را تریاكیاش میكنم اول پانزده سالگی میگویم نكش چراغ نیست كه با یك فوت خاموش بشود طبع است طبع وقتی عادت كرد نمیشود یك چیزی را كه انسان عادت كرد به یك لباسی عادت كرد به یك خوراكی عادت كرد یكمرتبه ترمز كند اینها توی ذهن میماند محیط اثر دارد. می گویند شهر شیراز شهر گل و بلبل است یكی از مراجع قبل از امام خمینی(رحمه الله) سید عبدالهای شیرازی بود از مراجع بسیار بزرگ نجف بود بعد از آقای بروجردی خیلیها مقلد ایشان بودند ایشان پای درس خارجاش در نجف بحث میكرد كه سحر و جادو حرام است حالا یك كسی با سحر و جادو كار خوبی بكند حرام است مثل زد گفت مثلاً یك كسی با یك سحر و جادو توی یك بیابانی یك باغی راه بیندازد مثل این باغی كه میگویند مال اقدسیه مال یكی از زنهای قاجاریه بوده این لعنتیهای شاههای قبل هر جایی كه داشتهاند آنرا به اسم خانمشان كردهاند مثلاً یك خانم بوده كه منظر بوده است منظریه مال این خانم است اقدس بوده اقدسیه مال این خانم است اینرا قبلاً شنیده بودم حالا الان یادم افتاد یعنی اگر بیست تا زن داشتند بیست جای ایران را به اسم خانمشان میكردند. سلام و صلوات خدا بر امام بیست و هفت سال است كه انقلاب شده است بیست و هفت بار ما را كشاندهاند پای صندوق پدران ما متولد شدند بزرگ شدند پیر شدند مردند یك نفر نگفت كی كدخدا بشود كی وكیل بشود كی شاه بشود الان بچههای ما میدانند كه توی این بیست و هفت سال میگویند خودم باید بگویم كه كی باشد توی یك خانه شش نفر هستند به شش نفر رای میدهند اینقدر آزادی كه راحت از همدیگر همه چیزی میپرسند. آیت الله العظمی شیرازی میگوید سحر و جادو حرام است حالا اگر كسی خواست با سحر و جادو كار خوب بكند مثلاً كویری را تبدیل به مزرعه كنند گلی بلبلی، تا گفت گلی بلبلی یك نفر پای درساش گفت الله اكبر ایشان چون مال شیراز است و شیراز هم مال گل و بلبل است بعد از اینكه شصت سال است كه از شیراز بیرون آمده است هنوز وقتی میخواهد مثل بزند مثل گل و بلبل میزند این چیزها توی ذهن میماند حدیث داریم اگر زن و شوهر لخت مادر زاد شدند روبروی بچهای كه توی گهواره خوابیده كاری انجام دادند بچه توی گهواره اگر دختر باشد و به كار پدر و مادر نگاه كند بزرگ بشود فاحشه میشود پسر باشد بزرگ بشود زنا كار میشود یعنی نگاه توی قنداق عفت عمومی را به هم میزند به همین خاطر گفتهاند بچهها هفت ساله كه شدند رختخوابهایشان را جدا كنید ولو خواهر و برادر هستند. قدیم كه اسم شب جمعه را میگفتند و میخندیدند من فكر كردم چرا شب جمعه چه خصوصیتی دارد قدیم كه توی خانه حمام نبوده است مادر به بچهاش میگفته بابات رفته غسل جمعه بكند منتهی نیتهای دیگر هم میكرد چون غیر از شب جمعه بابا برود حمام بچه میپرسد بابا كجا رفت باید بگوید حمام خوب بچه میگوید دیشب چه خبر بوده اما شب جمعه میگوید رفته غسل جمعه بكند این گرایش به شب جمعه شاید این بوده است من نمیدانم عفت عمومی مسئله مهمی است عفت عمومی مسئله مهمی است. وقت تمام شد خیلی حرف داریم نمیرسیم حرفهایمان را بزنیم خدایا به دختر و پسر ما به زن و مرد ما تقوایی بده كه عفت عمومی را حفظ كنند. اتفاقاً دختر خانم هم بهتان بگویم هر چه بیشتر آرایش كنید دیرتر شوهر گیرتان میآید چون همان پسرهای هرز هم كه راحت هر كاری میخواهند میكنند بعداً كه میخواهند تصمیم بگیرند به مادرشان میگویند مادر یك دختر پاك این خودش چشم هایش ناپاك است اما وقتی خواست انتخاب همسر بكند سراغ آدم پاك میگردد اینطور نیست كه این رقمی كنیم زودتر. . . ما باید ایمان داشته باشم و در سایه تقوا بگوئیم خدایا مشكلات را حل كن. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد از مسیر ایمان و تقوا و عفت مشكل ازدواج را هر چه زودتر برای بی همسرها حل بفرما. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 102