responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 642

{{صورتی:«دُنُوّ»}} اين است كه: زنان «جلباب» را به بدن خويش نزديك سازند، تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اين كه آن را آزاد بگذارند، به طورى كه گاه و بى‌گاه كنار رود، و بدن آشكار گردد، و به تعبير ساده خودمان، لباس خود را جمع و جور كنند. اما اين كه: بعضى خواسته‌اند، از اين جمله استفاده كنند كه صورت را نيز بايد پوشانيد، هيچ دلالتى بر اين معنا ندارد و كمتر كسى از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آيه داخل دانسته است. [1]

'''يُدْهِنُون:'''

{{(آیه):لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ}}

{{صورتی:«يُدْهِنُون»}} از ماده‌{{صورتی: «مداهنه»}} در اصل از{{صورتی: «دهن»}} به معناى «روغن» گرفته شده، و در اين گونه موارد، به معناى نرمش و انعطاف به خرج دادن است. و معمولًا اين تعبير، در مورد انعطاف‌هاى مذموم و منافقانه به كار مى‌رود. [2]

'''يَدَىّ:'''

{{(آیه):لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ}}

تعبير به‌{{صورتی: «يَدَىّ»}} (دو دست) به معناى دست‌هاى حسّى نيست كه او از هر گونه جسم و جسمانيت پاك و منزه است، بلكه، دست در اينجا كنايه از قدرت است، چرا كه انسان، معمولًا قدرت خود را با دست اعمال مى‌كند، لذا در تعبيرات روزمره، اين كلمه در معناى قدرت، فراوان به كار مى‌رود، گفته مى‌شود فلان كشور در دست فلان گروه است، يا فلان معبد و ساختمان بزرگ، به دست فلان كس ساخته شده، گاه گفته مى‌شود: دست من كوتاه است، يا دست تو پر است.

دست در هيچ كدام از اين استعمالات، به معناى عضو مخصوص نيست، بلكه تمام اينها كنايه از قدرت و سلطه است. و از آنجا كه انسان، كارهاى مهم را با دو دست انجام مى‌دهد، و به كار گرفتن دو دست، نشانه نهايت توجّه و علاقه انسان به چيزى است، ذكر اين تعبير در آيه فوق، كنايه از عنايت مخصوص پروردگار و اعمال قدرت مطلقه‌اش در آفرينش انسان است. [3]

'''يُذَبِّحُ:'''

{{(آیه):مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنآءَهُمْ}}

تعبير{{صورتی: «يُذَبِّحُ»}} كه از مادّه‌{{صورتی: «ذِبْح»}} است نشان مى‌دهد، رفتار فرعونيان با بنى اسرائيل، همچون رفتار با گوسفندان و چهارپايان بود، و اين انسان‌هاى بى‌گناه را همچون حيوانات سر مى‌بريدند. قابل توجّه اين كه، مادّه‌{{صورتی: «ذبح»}} در فعل ثلاثى مجرد، متعدى است، اما در اينجا به باب تفعيل برده شده، تا

[1]سوره احزاب: 59؛[https://lib.eshia.ir/27575/17/457/يُذَبِّحُ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج17، ص457.]

[2]سوره قلم: 9؛[https://lib.eshia.ir/27575/24/391/يُدْهِنُون مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج24، ص391.]

[3]سوره ص: 75؛[https://lib.eshia.ir/27575/19/358/يَدَىّ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج19، ص358.]

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 642
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست