نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 593
معناى «گروهى از مردان است كه مىتوانند به اتفاق يكديگر كوچ كنند». و مشهور
در ميان ارباب لغت، جماعتى است از سه تا ده نفر، و بعضى تا چهل نفر نيز گفتهاند
(هر چند اين تعبير در زبان فارسى بر يك فرد نيز اطلاق مىشود). [1]
'''نَفْس:'''
{{(آیه):كُلُّ نَفْسٍ
ذآئِقَةُ}}
{{صورتی:«نَفْس»}} در آيه، مجموعه جسم و جان است، اگر چه گاهى نفس در قرآن، تنها به روح نيز
اطلاق مىشود، و تعبير به «چشيدن» اشاره به احساس كامل است؛ زيرا گاه مىشود انسان
غذايى را با چشم مىبيند و يا با دست لمس مىكند، ولى هيچ كدام از اينها احساس
كامل نيست، مگر زمانى كه به وسيله ذائقه خود آن را بچشد.
تعبير به{{صورتی: «نفس»}} ممكن است در سوره{{صورتی: «حشر»}} به معناى هر يك نفر بوده باشد، يعنى هر انسانى بايد به فكر
فرداى خويش باشد، و بدون آن كه از ديگران انتظارى داشته باشد كه براى او كارى
انجام دهند، خودش تا در اين دنيا است آنچه را مىتواند از پيش بفرستد. [2]
'''نفس اماره:'''
{{صورتی:«نفس اماره»}} يعنى روح سركش، كه پيوسته انسان را به زشتىها و بدىها دعوت مىكند، شهوات و
فجور را در برابر او زينت مىبخشد، اين همان چيزى است كه همسر عزيز مصر، آن زن
هوسباز، هنگامى كه پايان شوم كار خود را مشاهده كرد به آن اشاره نمود و گفت:{{صورتی: وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ
بِالسُّوءِ:}} «من هرگز نفس خود را تبرئه نمىكنم، چرا كه
نفس سركش همواره به بدىها فرمان مىدهد». [3]
'''نفس لوّامه:'''
{{(آیه):بِالنَّفْسِ
اللَّوَّامَةِ}}
{{صورتی:«نفس لوّامه»}} كه در آيات مورد بحث به آن اشاره شده، روحى است بيدار و نسبتاً آگاه، هر چند
هنوز در برابر گناه مصونيت نيافته، گاه لغزش پيدا مىكند و در دامان گناه مىافتد
اما كمى بعد بيدار مىشود، توبه مىكند و به مسير سعادت باز مىگردد، انحراف
درباره او كاملًا ممكن است، ولى موقتى است نه دائم، گناه از او سر مىزند، اما
چيزى نمىگذرد كه جاى خود را به ملامت و سرزنش و توبه مىدهد.
اين همان چيزى است كه از آن به عنوان{{صورتی:
«وجدان اخلاقى»}} ياد مىكنند، در بعضى از انسانها بسيار قوى و
نيرومند است و