{{صورتی:«كُوِّرَتْ»}} از مادّه{{صورتی: «تكوير»}} در اصل، به معناى پيچيدن و جمع و جور كردن چيزى است (همچون پيچيدن عمامه بر
سر)، اين مطلبى است كه از كتب مختلف لغت و تفسير استفاده مىشود، و گاه آن را به
«افكندن» يا «تاريك شدن» چيزى گرفتهاند، و به نظر مىرسد اين دو معنا نيز به همان
ريشه اول بازگشت مىكند. [2]
'''كَهْل:'''
{{(آیه):فِي الْمَهْدِ وَ
كَهْلًا}}
{{صورتی:«كَهْل»}} به معناى شخص يا چيزى است كه به سرحدّ كمال رسيده است، و از آنجا كه انسان در
سى سالگى تا چهل يا پنجاه سالگى به حدّ تكامل مىرسد، اين سالها را سالهاى كهولت
مىنامند، و كمتر از آن را{{صورتی: «شَباب»}} (جوانى) و بيشتر از آن را{{صورتی: «شَيب»}} (پيرى) مىگويند. [3]
'''كَيْد:'''
{{(آیه):فَأَرادُوا بِهِ
كَيْداً}}
{{صورتی:«كَيْد»}} در اصل به معناى هر گونه{{صورتی:
«چارهانديشى»}} است، خواه در طريق صحيح باشد يا غلط، هر چند
غالباً در موارد مذموم استعمال مىشود، و با توجّه به اين كه در اينجا به صورت{{صورتی: «نكره»}} آمده، نكرهاى
كه دلالت بر عظمت و اهميت مىكند، اشاره به نقشه وسيع و گستردهاى است كه آنها
براى نابود ساختن ابراهيم عليه السلام، و برچيدن اثرات تبليغ قولى و عملى او، طرح
كرده بودند. اين واژه به معناى مكر، تلاش و كوشش، و جنگ نيز آمده است.
و به گفته «راغب» در «مفردات»، نوعى چارهجوئى است (كه پنهانى و از طريق آماده
ساختن مقدمات بوده باشد)، و آن دو گونه است: «نكوهيده» و «پسنديده»، هر چند
استعمال آن در مذموم بيشتر است، ولى در عين حال در ممدوح نيز به كار مىرود. [4]
***
[1]سوره كوثر: 1؛[https://lib.eshia.ir/27575/27/397/%%% مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج27، ص397.]
[2]سوره تكوير: 1؛[https://lib.eshia.ir/27575/26/180/كُوِّرَتْ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج26، ص180.]
[3]سوره آل عمران: 46؛[https://lib.eshia.ir/27575/2/640/كَهْل مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج2، ص640.]