نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 169
يارى مشركان نيستند، ولى، ظاهر اين است كه، آيه مفهوم وسيعى دارد كه بتها يكى
از مصاديق آن است. [1]
'''جَنَف:'''
{{(آیه):مِنْ مُّوصٍ
جَنَفاً}}
{{صورتی:«جَنَف»}} (بر وزن هدف) به معناى انحراف از حق و تمايل يكجانبه و به معناى تمايل از
راستى به گمراهى است. [2]
'''جنوب:'''
{{(آیه):تَتَجافى
جُنُوبُهُمْ}}
{{صورتی:«جنوب»}} جمع{{صورتی: «جنب»}} به معناى پهلو است. [3]
'''جُنُود:'''
{{(آیه):لِجالُوتَ وَ
جُنُودِهِ}}
{{صورتی:«جُنُود»}} جمع{{صورتی: «جُند»}} در اصل به معناى زمينى است كه داراى سنگهاى بزرگ و روى هم انباشتهاى باشد،
سپس به هر چيز متراكم و چشمگير اطلاق شده و معمولًا به انبوه لشكر «جُند»
مىگويند. [4]
'''جُنَّه، جِنَّه:'''
{{(آیه):مَا بِصاحِبِهِمْ
مِّن جِنَّةٍ}}
{{صورتی:«جنّة»}} در اصل از مادّه{{صورتی: «جنّ»}} (بر وزن فنّ) به معناى پوشاندن چيزى است و از آنجا كه سپر،
انسان را در مقابل ضربات دشمن مىپوشاند به آن «جُنّه» و «مِجَنّ» و «مِجَنَّه»
مىگويند.
{{صورتی:«جِنَّة»}} به معناى{{صورتی: «جنون»}} در اصل از مادّه{{صورتی: «جَنّ»}} (بر وزن ظنّ) به معناى ستر و پوشش است، و از آنجا كه
«مجنون» چنان است كه گويى عقلش پوشيده شده، اين تعبير درباره او به كار مىرود، و
به هر حال نكته قابل ملاحظه اينجاست كه گويا مىخواهد اين حقيقت را بيان كند كه
دعوتكننده به انديشه و بيدارى فكر، چگونه ممكن است خود مجنون باشد، و همين كه
منادى تفكر است، خود دليل بر نهايت عقل و درايت اوست. [5]
'''جَنى:'''
{{(آیه):وَ جَنَى
الْجَنَّتَيْنِ دانٍ}}
{{صورتی:«جَنى»}} از مادّه{{صورتی: «جَنَىَ»}} (بر وزن بقا) به معناى ميوهاى است كه، موقع چيدن آن فرا رسيده. [6]
[1]سوره صافات: 173؛[https://lib.eshia.ir/27575/19/208/%%% مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج19، ص208.]؛سوره ملك: 20؛[https://lib.eshia.ir/27575/24/355/%%% مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج24، ص355.]
[2]سوره بقره: 182؛[https://lib.eshia.ir/27575/1/697/جَنَف مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص697.]؛سوره روم: 30؛[https://lib.eshia.ir/27575/16/440/جَنَف مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج16، ص440.]
[3]سوره سجده: 16؛[https://lib.eshia.ir/27575/17/163/جنوب مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج17، ص163.]
[4]سوره بقره: 250؛[https://lib.eshia.ir/27575/2/281/جُنُود مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج2، ص281.]