نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 59
< شعر > صد هزار انگشت ايما گر برآيد ز استين مقصدى غير از هلال نيّر يكتاش نيست < / شعر > بيان اين مطلب بطور اختصار چنين است كه ذات پروردگار داراى همهء كمالات و جامع همهء جلال و جمال است . چنانكه كمال و جلال و جمال اوصاف متعدد و متنوع براى خدا نيستند ، همچنين هيچ يك از آنها با ذات احديت تركبى ندارد . نخست يك مثال كاملا ساده اى در اين مورد متذكر مىشويم : عدد ( 4 ) : 1 - زوج است . 2 - قابل قسمت به دو عدد مساوى است . 3 - از چهار واحد تشكيل شده است . 4 - 1 3 است . 5 - 1 - 5 است . 6 - جذر آن ( 2 ) است . . . ممكن است با اعتبارات بسيار زياد اين عدد ( 4 ) را توصيف كرد ، ولى عدد ( 4 ) بيش از يك حقيقت نبوده و اوصاف مزبور تركبى با ذات ( 4 ) ندارد . يك مثال عالىتر : من انسانى است : 1 - مديريت اجزاء برونى و درونى انسان را در اختيار خود دارد . 2 - « من » داراى علم است . 3 - « من » دلاور و شجاع است . 4 - « من » خود را درك ميكند . 5 - « من » سطحى مجاور با طبيعت دارد كه در مجراى تغييرات و تنوعات است نيز داراى سطحى عميق است كه استقرار و ثبوت نشان مىدهد . 6 - « من » رو به تكامل مىرود . با اين حال تاكنون هيچ يك از مكتبهاى فلسفى و علوم روانى نتوانستهاند « من » را ذاتى مركب از اوصاف مزبور تلقى كنند . دليل اين مسئله با توجه به « من » بسيار روشن است . « من » يك حقيقتى بسيط و غير قابل تجزيه است ، نه داراى بعد است و نه داراى كيفيّتهاى فيزيكى و كميّتهاى مقدارى ( چه متصل و چه منفصل ) با اين
59
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 59