نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 319
ابي طالب ( ع ) ترديدى نكرده است كه با اين كه اين شخصيت در سرزمينى از كرهء خاكى چشم به جهان گشوده ، سپس مانند يكى از اعضاى اجتماع زندگى نموده است ، ولى با قرار گرفتن در مسير اسلام و جاذبيت فوق تصور محمد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله به مقام مغز سازنده و قلب حسّاس اجتماع نايل گشته است . اين نوع پيشرفت تكاملى كه حدّ و مرزى نمىشناسد ، على را تا اوج مغز و قلب همهء جوامع انسانى بالا برده است . وقتى كه با صراحت مىگويد : ا اقنع من نفسى ان يقال لى امير المؤمنين و لا اشاركهم فى مكاره الدّهر ( آيا از موقعيت وجودى خود به همين قناعت بورزم كه به من امير المؤمنين گفته شود و در ناگوارىهاى روزگار شركت با انسانها نداشته باشم ) . در آن هنگام كه مىشنود سفيان بن عوف غامدى به انبار ( شهرى در ساحل شرقى فرات ) حمله مىكند و كشتارها براه مىاندازد و دست به چپاول و يغماگريها مىزند مىگويد : و لقد بلغنى انّ الرّجل منهم كان يدخل على المرأة المسلمة و الأخرى المعاهدة فينتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعاثها ما تمنع منها الَّا بالاسترجاع و الإسترحام ثمّ انصرفوا وافرين ، ما نال رجلا منهم كلم و لا اريق لهم دم فلو انّ أمرأ مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندى جديرا ط 27 . ( بمن خبر رسيده است كه از لشكريان سفيان بن عوف وارد خانهء زن مسلمان و زن غير مسلمان كه با ما معاهدهء همزيستى دارد ، مىگشت و خلخال و دستبند و گوشوارههاى آن زنان را غارت مىكرد ، و آنان جز گريههاى تلخ و طلب ترحم ، دفاع كننده اى نداشتند . لشكريان سفيان بدون از دست دادن فردى پس از كشتار و يغماگرى برمىگشتند ، نه جراحتى به آنان مىرسيد و نه خونى از آنان ريخته مىشد . اگر مردى مسلمان پس از چنين حادثه اى از روى تأسف بميرد ، نه تنها مورد ملامت نيست ، بلكه اين يك پديدهء شايسته اى در نزد يك مسلمان آگاه است ) .
319
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 319