نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 251
« من خدايى را كه نديده باشم نمىپرستم » . « انس من با خداى يگانهام مىباشد » . در راه رسيدن به اين شهادت والا ، از آزمايشهاى گونه گون گذشتهام ، در هر يك از آن آزمايشها كه با هشيارى و آگاهى تمام قرار گرفتهام ، بيش از يك توجيه و يا يك صدا و يا يك اشاره نديدهام از هر نقطهء زندگى كه عبور كردم ، و با هر حادثه اى كه روبرو گشتم ، اتحاد مبانى اصلى آنها را در يك وحدت عالى دريافتم . و ديدم كه گردانندهء كوچكترين جزئى از اجزاء مورچه همان خدا است كه كيهان با عظمت را مىگرداند . يگانگى پروردگار را در نظم اجزاء و روابط هستىام مشاهده كردم . اعتقاد باين يگانگى است كه اختلاف و تضاد و تناقض را از گفتار و كردار و انديشه و آرمانجويىام برطرف ساخته است . آن كس كه وحدانيت الهى را دريابد ، تنوع آثار و دگرگونىهاى حاكم در دو قلمرو انسان و جهان و گوناگونى اشكال و رنگها و پديدهها را مستند به ذات خود آنها نمىداند ، و تكثر و تنوع دو جهان درونى و برونى را همچون تصورات و فعاليّتهاى يك « من » مىبيند . دانشها و جهانبينىها تاكنون در هيچ يك از جريانات طبيعى و انسانى ، واقعياتى به عنوان مادهء بنيادين ، هيولاى مطلق ، طناب ممتد زيربناى حوادث و رابطهء مطلق ميان صورتها را نتوانسته است اثبات نمايد ، پس اين وحدت و هماهنگى جز از ناحيهء آفرينندهء يگانه به وجود نمىآيد . ديگر اين كه من با مسافتى كه در مسير « گرديدن » هاى تكاملى سپرى كردم ، يگانگى خداوندى را بيشتر و بهتر درك نمودم . ايستادن و خدا را در يك افق بالا يگانه فرض كردن و آن را از شئون زندگى بركنار ديدن ، نوعى از « خودمحورى » است نه توحيد خداوند يگانه ، كه بايد به شهادت ( ديدن و دريافتن ) مستند باشد . نتمسّك بها ابدا ما ابقانا و ندّخرها لأهاويل ما يلقانا ( شهادت به يگانگىاش دستاويز ما است تا سر حدّ هستى ما و ذخيرهء فناناپذير ما است در راه پر هول و هراس آنچه كه خواهيم ديد ) .
251
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 251