نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 184
تار مىسازد . مسلم است كه پيامبران در رسانيدن حقايق وحى شده به مردم ، بايستى بهمه گونه گذشت و فداكارى تن در دهند . در حقيقت وضع حياتى يك پيامبر چنين است كه زندگى خود را بر مبناى رسالت تلقى كند . او در عين حال كه يكى از انسانها است و داراى زندگى طبيعى است ، واسطهء كاملا امين براى ابلاغ رسالت از طرف خداوند متعال است . شايد بتوان گفت كه : سختترين فداكارى را كه بايستى در پيمان با خدا بپذيرد ، دخالت ندادن خودخواهى در امر رسالت است . در آيهء زير دقت شود : * ( وَإِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَه وَإِذاً لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا . وَلَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا . إِذاً لأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً ) * [1] . ( آن تبهكاران مىخواهند در آنچه كه بتو وحى كردهايم ، ترا متزلزل سازند ، تا غير از آن را كه بتو وحى كردهايم بما افتراء بگويى . در اين صورت ترا براى خويشتن دوست اتخاذ مىكردند . و اگر ما ترا تثبيت نمىكرديم نزديك بود كه اندكى به آنان تكيه كنى . اگر تمايلى به آنان نشان مىدادى دو برابر [ عذاب ] زندگى و مرگ گنهكاران را بتو مىچشانديم ، ديگر از ما يارى براى خود نمىيافتى ) . مسلم است كه پيامبر اكرم ( ص ) از ميل به خواستههاى مشركين و كفار و تكيه به آنان ، بكلى پاك و منزه بوده است و آيات متعددى آن بزرگوار را از اين گونه اميال نهى نموده است و او را بداشتن خوددارى از آلودگى ياد نموده است . بنا بر اين مقصود از آيهء مورد بحث ، هشدار جدّى به آن پيمانى است كه پيامبر در امر رسالت با خدا بسته و پذيرفته است كه آنچه را كه باو وحى شده است ، بدون اندك تغييرى بانسانها ابلاغ نمايد . داستانى را در مورد نزول آيهء فوق نقل كردهاند كه « گروهى از بزرگان عرب پيش پيامبر آمده و تقاضا كردند كه تو از بدگوئى و اهانت به خدايان و