نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 182
نمونه اى از آياتى كه وحى در آنها به معناى اول است ، بقرار زير است : * ( وَأَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً ) * [1] . ( و پروردگار تو بزنبور عسل وحى كرد كه براى خود خانه هايى از كوهها اتخاذ كن ) . * ( فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها ) * [2] . ( آسمانها را در دو روز ( دو دوره ) هفتگانه قرار داد و براى هر آسمانى امر خود را وحى كرد ) . اگر مقصود از آسمان كه طرف وحى قرار گرفته است ، ساكنان آسمانها از فرشتگان و غير فرشتگان بوده باشد ، ممكن است وحى بمعناى گيرندگى واقعيات و ابلاغ آنها باشد ، مانند كار پيامبران در روى زمين و اگر مقصود خود آسمانها باشد ، مانند آيهء يكم است كه وحى در آن بمعناى آگاه ساختن از خواستههاى الهى و وادار ساختن آسمانها بجريان طبيعى خود مىباشد . در حقيقت وحى باين معنا همان است كه گاهى با كلمهء هدايت تعبير شده است . مانند : * ( قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَه ثُمَّ هَدى ) * [3] . ( [ موسى ( ع ) به فرعون ] گفت : پروردگار ما ، آن خداونديست كه براى همهء اشياء خلقت عنايت فرمود و سپس آنها را [ بجريان خود ] هدايت نمود ) . وحى بمعناى دوم كه عبارت از گرفتن واقعيات و ابلاغ آنها است در موارد فراوانى آمده است . اين وحى براى همهء پيامبران با اختلاف در مراتب و چگونگى ابلاغ واقعيات نازل شده است . مانند : * ( وَما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ ) * [4] . ( و ما پيش از تو مردانى را به رسالت نفرستاديم مگر اين كه به آنان وحى