نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 545
موقع جبرئيل نازل شد و گفت : اى محمد ، خداوند بر تو سلام مىرساند و مىفرمايد : فاطمه آمده از على شكايت كند از فاطمه شكايتش را قبول مكن . وقتى كه فاطمه عليها السلام داخل شد ، پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : به نزد شوهرت برگرد و به او بگو با اين كه من نمىخواهم تو را راضى كند ( يعنى من شكايت فاطمه را وارد نمىدانم ) . پس فاطمه عليها السلام برگشت جريان را به على عليه السلام گفت ، و على عليه السلام فرمود : واى بر من ، تو شكايت مرا به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بردى ، من از رسول خدا صلى الله عليه و آله شرم مىكنم . و تو را اى فاطمه ، شاهد مىگيرم كه به خاطر رضايت تو اين كنيز را آزاد مىكنم . و در نزد على عليه السلام پانصد درهم بود فرمود : اين پول را براى رضاى تو به فقراى مهاجر و انصار صدقه مىدهم . راوى مىگويد : بعد از اين كار على عليه السلام جبرئيل نازل شد و گفت : اى محمد ، خداوند بر تو سلام مىرساند و مىفرمايد : به على بن ابى طالب مژده بده كه من در مقابل اين كارش كه كنيز را به خاطر رضايت فاطمه آزاد كرد ، همه بهشت را به وى بخشيدم . بعد حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود : وقتى كه روز قيامت مىشود ، على دم در بهشت مىايستد و به دستور خداوند هر كه را كه مىخواهد وارد بهشت مىكند و هر كه را دشمن مىدارد مانع مىشود . خداوند مىفرمايد : اى مردم ، من اين بهشت را به خاطر آزاد كردن كنيز به على دادم و جهنم را هم به خاطر دادن پانصد درهم صدقه به فقرا به وى بخشيدم ، چون با اين كار رضايت فاطمه را جلب كرد . پس وقتى كه روز قيامت مىشود ، على دم در جهنم مىايستد و هر كه را خواست وارد آن مىكند و هر كه را هم خواست مانع از دخول او مىشود . اينها رحمت من بر على مىباشد . بعد رسول خدا صلى الله عليه و آله رو به على عليه السلام كرده فرمود : مبارك باد بر تو اين عنايت خداوند ، چه كسى مىتواند مانند تو باشد ؟ در حالى كه تو قسمتكننده بهشت و جهنم مىباشى . ابن بابويه در كتاب علل ، اين حديث را از پدرش از سعد از حسن بن غرفه از وكيع از محمد بن اسرائيل از ابو صالح از ابو ذر ، نقل كرده كه گفت : من
545
نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 545