نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 378
است ؟ فرمود : با كلاه سياه نماز مكن كه آن پوشش اهل دوزخ است . ( اين نهى را حمل بر كراهت كردهاند . بايد توجّه داشت كه لباس و پرچم سياه علامت مشخّصه بنى عبّاس بوده است و در تاريخ سياه جامگان همان پيروان بنى عبّاس هستند ، و ظاهرا به نظر ميرسد سؤالاتى كه در خصوص جامه و دستار سياه از امامان عليهم السّلام به عمل مىآمده و نيز پاسخ آن بزرگواران به اين گونه پرسشها بدون ملاحظه شعار بنى عبّاس نبوده باشد زيرا آنان نيز حديثى مشعر بر استحباب پوشيدن جامه سياه وضع كرده بودند ، و آن را سنّت ميشمردند ، لذا به نظر ميرسد چندين مبالغه كه ائمّهء هدى عليهم السّلام فرمودهاند از اين جهت باشد ، و الله تعالى يعلم ) . 767 - و از جمله مطالبى كه امير المؤمنين عليه السّلام به اصحاب خويش مىآموختند يكى اين بود كه : لباس سياه بر تن مكنيد كه آن جامهء فرعون است . 768 - رسول خدا صلَّى الله عليه و آله جامهء سياه را دوست نميداشت مگر در مورد سه چيز : عمامه يا دستار ، و پاى افزار ( موزه ) و عبا كه در اين سه چيز اگر سياه باشد كراهت نيست ( يعنى كراهت شديد نيست ) . 769 - روايت شده است كه جبرئيل عليه السّلام در حالى كه قباى سياهرنگى بر تن داشت و كمر بندى بميان بسته بود كه خنجرى بدان آويخته بود به حضور رسول خدا صلَّى الله عليه و آله آمد ، آن حضرت به او فرمود : اى جبرئيل اين چه سر و وضعى است كه به خود گرفته اى ؟ گفت : اى محمّد اين هيأت فرزندان و تبار عموى تو عبّاس است ، وا اسفا بر فرزندان تو از دست اولاد عمويت عبّاس ، پس پيامبر صلَّى الله عليه
378
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 378