نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 351
هر پيامبرى را برداشتهاند ، و اين مسجد جاى آن سوار است ، از آن حضرت پرسيدند : آن سوار كيست ؟ فرمود : خضر عليه السّلام . و أمّا مسجد براثا در بغداد هنگامى كه امير المؤمنين عليه السّلام از جنگ با خوارج نهروان باز ميگشت در آنجا نماز گزارد . ( مسجد براثا مسجدى بوده متعلَّق بشيعيان و در زمان تقيّه آنجا گرد مىآمدند و آزادانه مراسم خود را انجام ميدادند ) . 698 - و از جابر بن عبد الله انصارى مرويست كه گفت : در براثا امير المؤمنين عليه السّلام وقتى از جنگ با شراة ( يعنى خوارج كه گمان ميكردند جان خود را براى تحصيل رضاى الهى در مقابل بهشت فروختهاند ) باز ميگشت بامامت ايستاده با ما نماز كرد و ما تقريبا حدود صد هزار نفر بوديم ، پس مردى نصرانى از دير خود فرود آمد و گفت : سردار اين سپاه كيست ؟ ما اشاره به آن حضرت كرده گفتيم : اين مرد ، پس روى به حضرت نموده سلام كرد و گفت : سرور من آيا تو پيامبر خدا هستى ؟ آن حضرت پاسخ فرمود : نه ، پيغمبر صلَّى الله عليه و آله كه سيّد و سرور من بود از دنيا رفته است . گفت : پس تو جانشين يا وصىّ پيغمبرى ؟ فرمود : آرى ، سپس آن حضرت به او فرمود : بنشين ، از چه رو اينها را پرسيدى ؟ مرد نصرانى عرضكرد : من اين صومعه را بخاطر همين موضع كه براثا است بنا كردهام ، و در كتب آسمانى خواندهام كه در اين محلّ با اين جمعيّت فراوان نماز نميخواند مگر پيغمبرى يا وصىّ پيغمبرى و اكنون نيز
351
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 351