نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 253
عرضكرد : اندوه و بيتابى من از اينست كه او جوان نورس و جاهل بود ( يا بنا بر بعضى از نسخ همانند ثواب الاعمال صدوق و كافى كه به جاى لفظ « مراهق » كلمهء « مرهق » نقل شده يعنى از اين غصّه دار هستم كه او مرتكب پاره اى از گناهان ميشد و ميترسم گرفتار عذاب اخروى شود ) آن حضرت به او فرمود : او سه چيز در پيش دارد كه به آنها اميدوارى هست : يكى گواهى بر وحدانيّت ذات اقدس ربوبى ، و ديگر رحمت واسعهء خداوندى ( كه اميدوارى به آن واجب و نااميدى از رحمت الهى از گناهان كبيره است ) و ديگر شفاعت رسول خدا صلَّى الله عليه و آله ، پس يكى از اينها يا هر يك از اينها اگر خدا بخواهد از او فوت نخواهد شد . 509 - ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود : شايسته است كه صاحب عزا ردا بر تن نكند ( عرب را مرسوم بوده است كه همگى ردا ميپوشيدهاند و صاحب عزا با نپوشيدن ردا كه در ميان پارسى زبانان به بالاپوش معروف است از سايرين متمايز و بدين وسيله شناخته ميشده است ) و تنها با پيراهن باشد تا شناخته شود ، و همسايگان او را سزاوار و شايسته است كه تا سه روز خانوادهء مصيبت زده و صاحبان عزا و واردين برايشان را اطعام كنند . 510 - و نيز امام صادق عليه السّلام فرمود : بسيار بسيار دور است از رحمت الهى ، كسى كه در مصيبت ديگران ردا بر دوش نكند . 511 - هنگامى كه امام على النّقى عليه السّلام وفات يافت ديدند امام حسن عسكرى عليه السّلام از خانه بيرون آمد با پيراهن چاك زده از پس پشت و پيش رو .
253
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 253