يمدهم بمعنى املى لهم تفسير ميكنند ميگويند كه حرف جر در كلام مقدر است و تقدير اين است كه يمدهم پس حذف لام شده و فعل معدى بنفسه گشته كما فى قوله تعالى وَاخْتارَ مُوسى قَوْمَه و يا كلام در تقدير اين است كه يمدهم استصلاحا و هم مع ذلك ( يعمهون فى طغيانهم ) و طغيان بضم و كسر چون لقيان و لقيان بمعنى جذست در عصيان و غلو در كفر و اصل آن تجاوز شيء است از امكان خودش قال اللَّه تعالى إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ و عمد در بصيرت مانند عمى است در بصر و آن تحير است در امر يقال رجل عامة و عمه و ارض عمهاء لا منار بها قال الشاعر ( اعمى الهدى بالجاهلين العمه و مهمه اطرافه فى مهمه ) * ( أُولئِكَ ) * آن گروه منافقان * ( الَّذِينَ اشْتَرَوُا ) * آن كسانىاند كه خريدند يعنى بدل كردند و اختيار نمودند * ( الضَّلالَةَ ) * گمراهى را كه آن كفر است و نفاق و شك و هلاكت * ( بِالْهُدى ) * به راه راست كه ايمانست و يقين و علم و اخلاص و نجات اصل اشتراء بذل ثمن است براى تحصيل آنچه مطلوب باشد از اعيان پس اگر احد عوضين نقد باشد متعين است كه ثمن باشد و بذل آن اشترا چه عين نقد مطلوب نيست بلكه مقصود عوض ديگر است كه غير نقد است و اگر احد عوضين نقد نباشد هر كدام از آن عوضين كه مصور باشند بصورة ثمن نازل آن مشترى خواهد بود و اخذ آن بايع و لهذا اشتراء از لغت اضداد است و هر يك از مباذلين وا بايع و مشترى ميتوان گفت و بعد از آن استعارهء اشترا شده براى اعواض از آنچه در دست باشد تا به آن تحصيل غير آن كنند خواه از معانى باشد يا از اعيان و بعد از آن بر سبيل اتساع مستعمل شده از براى رغبت گردانيدن از شيء به جهت طمع در غير آن و چون اشترا و استبدال كفر به ايمان فرع تقدم ايمانست و اين از اهل نفاق مسلوب بود پس مراد از اشترا معنى مجازيست كه آن با اختيار كفر است و ضلالة بر هدايت چه هر مشترى اختيار متاع بايع مىكند و لهذا ابن عباس در تفسير اين آيه فرمود كه ( اخذ و الضلالة و تركوا الهدى ) و يا آنكه چون آدميان بر فطرت اسلام مجبولند چنان كه در احاديث و اخبار ثابت شده پس معنى مراد آنست كه ايشان بذل كردند ايمان فطرى را بكفر كسبى و يا آنكه چون پيش از بعثت معترف بودند برسالت خاتم الانبياء ( ص ) و بعد از آنكه مبعوث شد به او نگرويدند پس بذل كرده باشند ايمان را بكفر و انكار و بر هر تقدير * ( فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ ) * پس سود نكرد بازرگانى ايشان در استبدال كفر بايمان و اين ترشيح مجاز است زيرا كه استعارهء ترشيحيه آنست كه چيزى كه ملايم مشبه به باشد براى مشبه ذكر كنند پس چون كه لفظ اشترا در معامله ايشان كه مبادله است مستعمل شده و در عقب آن ربح تجارت واقع شده كه ملايم و مشاكل اشتر است به جهت تمثيل خسار ايشان و تجارت طلب ربح است بيع و شرى و ربح فضل رأس المال است و اسناد ربح بتجارت با آنكه براى ارباب تجارتست بنا بر اتساع است جهت
