حكم و مبين شر كه غرض دفع قبيلتين است بلكه به جهت روايت ماثوره از أمير المؤمنين كه مردى بندهء خود را بكشت پيغمبر جلد او فرمود و يك سال او را از آن شهر اخراج كرد و به جهت روايات صحيحه از پيغمبر كه لا يقتل مسلم بذي عهد و لا حر بعبد و به جهت فعل صحابه بدون نكيرى و اين مذهب اصحاب ما است به جهت عدم ترك عمل بمفهوم مطلقا و به جهت دلالت احاديث ائمهء معصومين عليه السّلام و منه قول الصادق عليه السّلام لا يقتل حر بعبد و لكن يضرب ضربا شديدا و يعزم دية العبد منه و نيز بدانكه جواز قتل حر بحر مشروط است بتكافى و تساوى در اسلام و عقل و به اينكه قاتل پدر مقتول نباشد و خلافست مالك را در اخير و خلافست در اينكه ام حكم اب دارد يا نه نزد ما آنست كه حكم آن ندارد بلكه ام را بكشد بولد و نزد عامه حكم آن اب است اما قتل ولد باب جايز است باجماع و قتل جماعت بواحد لقوله صلَّى اللَّه عليه و آله لو اجتمعت ربيعة و مضر على قتل امرء مسلم قتلوا قيدوا به و نزد ما نيز چنين است اما رد كنند بر ايشان فاضل ديه را و همچنين در قتل ( مرد بزن ) رد نصف ديه كنند هم چنان كه طبرى در تفسير خود از أمير المؤمنين عليه السّلام نقل كرده * ( فَمَنْ عُفِيَ لَه ) * پس هر كه عفو كرده شود براى او * ( مِنْ أَخِيه ) * از قصاص برادر او كه مقتولست * ( شَيْءٌ ) * چيزى از عفو در مجمع گفته كه در اين دو قول است يكى آنكه معنى آنست كه هر كه واگذاشته شود مر او را و اعراض كرده شود از او آنچه واجبست بر او كه آن قصاص است در قتل عمد از خون برادر او پس حذف مضاف شده به جهت علم به آن و مراد باخ مقتول است يعنى او اخ قاتل است در اسلام و اين دال است بر آنكه اخوة اسلام بينهما منقطع نميشود و قاتل از ايمان بيرون نميرود به جهت قتل او و گويند مراد باخ عافيست يعنى ولى دم كه حق تعالى او را اخ قاتل تسميه فرموده و قوله شيء دليل است بر آنكه بعضى اوليا هر گاه عفو كنند قود ساقط مىشود و ضمير در له و اخيه راجع است به من كه قاتل است يعنى هر كه قتل او ( مبذول و مرضى منه ) شود بديه به اين وجه كه ولى دم راضى بديه شود كه از جانى بستاند و از قصاص او در گذرد و اين قول اكثر مفسرينست و قول دوم آنست كه مراد بقوله فمن عفى له ولى دم است و ضمير اخيه راجع به او است و تقدير اينكه فمن بذله من اخيه يعنى اخ الولى و هو المقتول لدية و قول اول اظهر است و ذكر شيء بصورة نكرده با آنكه قود معلوم است مقوى قول ثانيست و در انوار گفته كه فايدهء شيء اشعار است به آنكه بعضى عفو مانند عفو تام است در اسقاط قصاص و گويند كه عفى بمعنى ترك است و شيء مفعول به است و اين قول ضعيف است زيرا كه ثابت نشده عفى الشيء بمعنى تركه بل اعفاه و عفى بعن معديست بجانى و مذنب قال اللَّه تعالى عَفَا اللَّه عَنْكَ و قال عَفَا اللَّه عَنْها و هر گاه كه بعن معدى بذنب شود بلام معدى خواهد بود بجانى