[ گفت وقتى بيل در دست كار مىكردم خود را بر كنار درياى غيب ديدم . بيلى هوا كردم از عرش بثرى فرود آوردم بيل دوم هوا كردم هيچ نمانده بود . عالمان آن گويند كه شنيده باشند و جوانمردان آن گويند كه ديده باشند . هر كه زندگانى با خدا كند چون بميرد زندگانيش بهم فراز آيد و هر كه زندگانى با خلق كند چون بميرد مرگش بهم فراز آيد . سر بنيستى خود فرو بردم بهستى او بر آوردم ] [1] [ دل بايد كه خوف در او بود و شرم در او بود و دوستى حق در او بود كه اين همه علامت عمارت دل است . تا دست از دنيا بداشتم هرگز واسرش نشدم و تا گفتم الله به هيچ مخلوق وا نگريدم . ] [2] شيخ عبد الله انصارى [3] رحمه الله رحمة واسعة معروف به پير هرى معاصر شيخ ابو سعيد ابو الخير و ابو الحسن خرقانى بود . از سخنان اوست : اگر بر هوا روى مگسى باشى و اگر بر آب روى خسى باشى دلى بدست آر تا كسى باشى . اگر در آئى در بازست و اگر در نيائى حق بىنيازست . شريعت در حقيقت راستان است . بىشريعت بحقيقت رسيدن بهتان است . چنان زى كه بثنا ارزى . چنان بمير كه بدعا ارزى . نور تجلى ناگاهايد ولى بر دل آگاهايد . توحيد نه آن است كه او را يگانه دانى آن است كه او را يگانه باشى . هر كه بدين ده خصلت نيست مرگش به از زندگانى : اول با حق بصدق ، با خلق بانصاف ، با نفس بقهر ، با بزرگ بحرمت ، با كوچك بشفقت ، با دوست بنصيحت ، با دشمن بحلم ، با درويش ببذل ، با جاهل بنصيحت ، با عالم بتواضع . [ صحبت با اهل تاب جان است و با نااهل تاب جان . آنچه حلاج گفت من همان گويم . او آشكار گفت من نهان گويم . اعتقاد نيك گنج بى زوال است . راستى كه بدروغ ماند مگوى . نان همه كس مخور ولى نان به همه كس مىده . بر نيكوئى كردن بهانه جو باش . اگر نيز هزار دوست دارى يكى دشمن مگير . مگو آنچه نتوانى شنيد . وفا از مردم اصيل [4] جو كه اصل خطا نكند . گناه كمتر از عفو دان . بياموز و بياموزان . دعا بهتر از سپاه دان ] [5] . سرمايهء همه گناهها جهل است . اميد همهء رحمتها صبرست .
[1] - ب ندارد . [2] - ب ، ق ندارد . [3] - ق ندارد . [4] - ر : اصلى . [5] - ب ندارد .