نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 657
و النّهي عن الفواحش ، إلَّا بعد الاقرار با لله عز و جل و معرفة الآمر و النّاهي . و لو ترك الناس به غير اقرار با لله عز و جل و لا معرفته ، لم يثبت أمر بصلاح ، و لا نهي عن فساد ، إذا لا آمر و لا ناهي . و منها : أنّا وجدنا الخلق قد يفسدون بأمور باطنة مستورة عن الخلق ، فلو لا الاقرار با لله و خشيته بالغيب ، لم يكن أحد إذا خلا بشهوته و ارادته يراقب أحدا في ترك معصية و انتهاك حرمة و ارتكاب كبيرة ، إذا كان فعله ذلك مستورا عن الخلق ، غير مراقب لأحد ؛ فكان يكون في ذلك هلاك الخلق أجمعين . فلو لم يكن قوام الخلق و صلاحهم إلَّا بالاقرار منهم بعليم خبير ، * ( يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفى ) * ، آمر بالصّلاح ، ناه عن الفساد ، و لا تخفى عليه خافية ، ليكون في ذلك انزجار لهم عمّا يخلون به من أنواع الفساد . [1] ( 1 ) امام رضا « ع » - به روايت فضل بن شاذان : اگر كسى بگويد : چرا مأمور شدند تا به خدا و پيامبران و حجتهاى خدا و به آنچه از جانب خداى بزرگ آمده است اقرار و اعتراف كنند ؟ در پاسخ گفته مىشود : به دلايل فراوان ، از جمله اينكه هر كس معترف به خداى بزرگ نباشد ، از گناهان دورى نمىكند ، و از مرتكب شدن گناهان بزرگ پرهيز نخواهد كرد ، و در تباهىورزيدن و ستم كردن ، كه دلخواه او باشد و از آن لذت برد ، پرواى هيچ كس را ندارد . حال اگر مردمان چنين باشند و هر كس آن كند كه دلخواه او است و پرواى هيچ كس نداشته باشد ، همگان تباه مىشوند و بر يك ديگر مىجهند ، و نواميس و اموال غصب مىشود ، و خونها و زنها از حرمت مىافتند ، و بعضى بعضى ديگر را بىگناهى و حقى مىكشند . و اين چگونگى سبب ويرانى دنيا و هلاك مردمان و تباهى كشت و نسل است . . . و منع فساد و تباهى و امر به صلاح و نيكى و بازداشتن از كارهاى بد و زشت ، جز پس از آن ميسر نمىشود كه مردمان به خداى بزرگ معترف شده