شش است كه مخرج سدسين است پس چون پدر و مادر هر يك سدس گرفتند چهار باقي مىماند و پنج رأس نمىتوانند جز بكسر چهار را قسمت نمايند پس كسر بر فريق واحد كه بنات باشند لازم مىآيد و سهم ايشان از اصل فريضه دو ثلث است كه چهار باشد و نسبت چهار با پنج كه عدد رؤس منكسر عليهم است تباين است و طريقه تصحيح مسأله در اين قسم آن است كه ضرب نمائي عدد رؤسى را كه كسر بر آنها وارد مىشود در اصل فريضه پس آن چه حاصل ضرب شد از همان مسأله صحيح مىشود پس در مثال مذكور پنج را در شش ضرب كرديم سى شد دو سدس آن كه ده باشد پدر و مادر راست هر كدام پنج پس بيست باقي را پنج قسمت كرديم قسمتي چهار شد هر يك از دختران چهار مىگيرند و كسري لازم نمىآيد دويّم [ نسبت توافق ] آن كه ميانه رؤس فريق منكسر عليه و سهم آنها توافق به معناى اعم باشد مثل آن كه شخصي مىميرد و پدر و مادر و شش دختر وا مىگذارد

507