شش دانقي زياد كردن خمس است بر آن پس ده هزار درهم پنج دانقي را چون دو هزار درهم كه خمس آن است بر آن بيافزايي دوازده هزار درهم مىشود و بالجمله معلوم شد كه ما بين تحديد بده هزار درهم و تحديد به دوازده هزار درهم منافاتى نيست زيرا كه دراهم اوّل پنج دانقي است و در ثاني شش دانقي چنانكه منافاتى نيست ما بين تحديد به هزار دينار و تحديد بده هزار درهم يا دوازده هزار درهم زيرا كه هر دينارى به قيمت ده درهم بوده است فصل ديه بريدن سر ميّت بنا بر مشهور عشر ديه كامله است كه صد دينار باشد كه هر دينارى يك مثقال طلاى مسكوك به سكه معامله است و بعبارة اخرى هر دينارى يك اشرفي هيجده نخودي است پس مساوى است در وزن با هفتاد و پنج مثقال صيرفى زيرا كه ربع صد بيست و پنج است از صد كم شود هفتاد و پنج مىشود و اگر بخواهد نقره بدهد هزار درهم مىدهد كه عشر ده هزار درهم است و هزار درهم هزار پناباد سيزده نخودي است مگر هزار چهار عشر