و به همين تحديد راجع است آن چه بعضى گفته اند كه فرسخ عبارت است از سه ميل كه هر ميلى هزار باع است و هر باعي چهار ذراع است بذراع دست زيرا كه باع به باى موحّده و عين مهمله مسافتى است كه پيدا مىشود از ما بين دو دست چون كشيده مىشود و قال فى المجمع الباع مد اليدين و ما بينهما من البون و چون اين مسافت تحديد به چهار ذراع مىشود پس هزار باع چهار هزار ذراع مىشود و امّا ذراع بفتح ذال معجمه وراء و عين مهملتين بينهما الف پس تحديد شده است در جمله از عبارات بدو شبر يعني دو وجب مستوى الخلقه و بعبارة اخرى دو قدم زيرا كه گفته اند كه شبر و قدم انسان مستوى الخلقه مساويند و تحديد شده است هر شبرى به دوازده انگشت و به همين راجع است تحديد ذراع به بيست و چهار اصبع زيرا كه دو شبر دو دوازده اصبع مىشود كه بيست و چهار باشد و تحديد شده است عرض هر انگشتى به عرض شش جو كه پشت هر يك از آنها را بر شكم ديگرى چسبانيده باشند و تحديد