و امام موفق الدين حسين جرجانى به سال پانصد و سى و شش وفات كرده است ( رجوع شود بتاريخ بيهق صفحه 249 ) . اگر چه به مثل اين امر در اين قبيل موارد گاهى استدلال شده است ، از آن جمله استدلال استاد دانشمند شهير جناب آقاى عباس اقبال است در مقدمه " معالم العلماء " ابن شهر آشوب و نص عبارت او در آنجا ( صفحه 4 ) اين است . منتجب الدين على بن ابى القاسم القمى ، كه كتاب او اسماء " مشايخ الشيعة ومصنفيهم " نام دارد ، و او اين كتاب را به امر عز الدين يحيى بن ابى الفضل محمد الشريف المرتضى نقيب قم و رى وآبه به رشته تأليف در آورده است ، و چون اين عز الدين يحيى به شرحى كه در تواريخ معتبره مذكور افتاده در سال 592 بدست علاء الدين تكش خوارزمشاه به قتل رسيده ( رجوع كنيد بتاريخ ابن الاثير وقايع سال 591 و تجارب السلف صفحه 333 طبع نگارنده و عمدة الطالب صفحه 244 ) پس معلوم مىشود كه تاريخ تأليف " فهرست " منتجب الدين مقدم بر سال 592 است و چون مؤلف آن قطب راوندى معروف را كه به سال 573 فوت كرده بصيغة ( رحمة الله دعا مىكند ) معلوم مىشود كه تأليف اين كتاب بين سنوات 573 - 592 اتفاق افتاده است . ليكن چون اين استدلال مبنائى است ، يعنى مبتنى بر آنست كه ثابت شود كه اين جمله دعائيه از مؤلف كتاب است نه از نساخ ، و كتاب بعد از او با وجود اينكه در اين مورد منطبق با مدعاى مذكور هم مىشود قابل اعتماد نيست ، زيرا مىبينيم كه اين ادريس در سرائر نام سديد الدين حمصى را دو مورد با طلب رحمت ياد كرده است ، در صورتى كه وفات ابن ادريس به سال پانصد و نود و هفت واقع شده ، و وفات سديد الدين حمصى بعد از سال ششصد هجرى روى نموده است ، پس بطور حتم اين ترحم از غير ابن ادريس است ، اما اينكه گفتيم وفات حمصى بعد از ششصد است ، دليل آن كلام ابن حجر است ، كه از منتجب الدين وابن ابى طى ، كه هر دو اساتيذ اين فن و علماى معروف