نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 9
باب خصلتهاى يگانه
باب خصلتهاى يگانه شيخ بزرگوار ابو جعفر محمّد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى فقيه ، مصنف اين كتاب - كه خدا عزّت او را پايدار سازد - مىگويد : 1 - مقدام بن شريح بن هانى از پدرش نقل مىكند كه گفت : در جنگ جمل يك نفر اعرابى ! بلند شد و گفت : يا امير المؤمنين ! آيا مىگويى خداوند يگانه است ؟ مردم به او حمله كردند و گفتند : اى اعرابى آيا نمىبينى كه امير المؤمنين در چه حالى از دلمشغولى است ؟ امير المؤمنين فرمود : رهايش كنيد ، آنچه اين اعرابى مىخواهد همان است كه ما از اين قوم مىخواهيم . سپس گفت : اى اعرابى ! سخن گفتن از اينكه خدا يكى است چهار قسم است ، دو قسم آن بر خدا جايز نيست ، ولى دو قسم آن را مىتوان بر خدا ثابت نمود ، آن دو قسمى كه جايز نيست اين است كه شخص بگويد : خدا يكى است و منظور از لحاظ شمارش و عدد باشد ، اين جايز نيست ، چون چيزى كه دوّمى ندارد داخل در باب اعداد نيست ، آيا نمىبينى كه هر كس بگويد : خداوند سوّمى از سه تاست كافر شده است ؟ همچنين اگر بگويد : خدا يكى از مردم است و منظور او نوعى از جنس باشد اين نيز روا نيست ، چون تشبيه است و پروردگار ، برتر از آن است . و اما دو وجهى كه جايز است ، سخن شخص است كه بگويد : خدا يكى است و در ميان موجودات مانند ندارد ، پروردگار ما چنين است و نيز سخن شخص كه بگويد : خداوند از نظر معنا يكى است و منظورش اين باشد : خدا نه در وجود و نه در عقل و نه در وهم قابل قسمت نيست ، پروردگار ما چنين است .
ترك خصلتى موجود به خاطر خصلتى كه وعده داده شده است
ترك خصلتى موجود به خاطر خصلتى كه وعده داده شده است 2 - سكونى از امام صادق ( ع ) و او از پدرانش نقل مىكند كه پيامبر خدا ( ص ) فرمود : خوشا به حال كسى كه شهوتى موجود و آماده را به خاطر وعده ( ثواب و عقاب ) كه نديده است ، رها كند .
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 9