نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 83
دو اميرند كه در واقع امير نيستند
دو اميرند كه در واقع امير نيستند 58 - احمد بن محمد با سند خود از امام صادق ( ع ) نقل مىكند كه پيامبر خدا ( ص ) فرمود : دو اميرند كه در واقع امير ( صاحب اختيار ) نيستند : كسى كه جنازه اى را تشييع مىكند نبايد برگردد ، تا اينكه جنازه دفن شود و يا به او اجازه داده شود ، و كسى كه حج انجام مىدهد ، نبايد كوچ كند تا وقتى كه مناسك را به پايان برساند .
دو چيز است كه مردم نمازشان را با آن تباه مىكنند
دو چيز است كه مردم نمازشان را با آن تباه مىكنند 59 - ميسره از امام باقر ( ع ) نقل مىكند كه فرمود : دو چيز است كه مردم نمازشان را با آن تباه مىكنند : يكى اينكه شخص ( خطاب به خدا ) بگويد : نام تو مبارك است و بخت تو بلند است ، اين جمله اى است كه اجنّه آن را از روى نادانى مىگفتند و خدا آن را ( در قرآن ) از زبان آنها نقل كرده است . و ديگرى اينكه شخص بگويد : سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا ( اين جمله يعنى السلام علينا و على عباد الله الصالحين ، باعث خارج شدن از نماز مىشود و گفتن آن در وسط نماز يا در تشهّد به گونه اى كه برخى از اهل سنّت مىگويند نماز را باطل مىكند ) .
هيچ گامى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو گام و هيچ جرعه اى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو جرعه و هيچ قطره اى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو قطره نيست
هيچ گامى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو گام و هيچ جرعه اى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو جرعه و هيچ قطره اى نزد خدا دوست داشتنىتر از دو قطره نيست 60 - ابو حمزهء ثمالى مىگويد : از امام سجّاد ( ع ) شنيدم كه فرمود : هيچ گامى نزد خداوند دوست داشتنىتر از دو گام نيست : گامى كه مؤمن در صف جهاد در راه خدا برمىدارد و گامى كه به سوى خويشاوندى برداشته شود كه قطع رحم كرده است . و هيچ جرعه اى نزد خداوند دوستداشتنىتر از دو جرعه نيست : جرعهء خشمى كه مؤمن آن را با بردبارى برگرداند و جرعهء معصيتى كه مؤمن آن را با شكيبايى برگرداند . و هيچ قطره اى نزد خداوند دوست داشتنىتر از دو قطره نيست : قطرهء خونى كه در راه خدا ريخته شود و قطرهء اشكى كه در تاريكى شب ريخته شود و بنده با آن جز خدا را نخواهد .
دو خصلت است كه شيطان آنها را به نوح گفت
دو خصلت است كه شيطان آنها را به نوح گفت 61 - علاء بن سيابه از امام صادق ( ع ) نقل مىكند كه فرمود : چون نوح از كشتى فرود آمد ، شيطان نزد او آمد و گفت : در روى زمين كسى كه منّت او بر من بيشتر از تو
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 83