responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 443


و در نسل حسن ( ع ) قرار نگرفت . در حالى كه هر دو فرزند و نوهء پيامبر و سرور جوانان بهشتى بودند ؟
فرمود : همانا موسى و هارون هر دو برادر و نبى مرسل بودند و خداوند نبوت را در نسل هارون قرار داد و در نسل موسى قرار نداد و كسى نبايد بگويد كه چرا خدا چنين كرد . امامت نيز جانشينى از خداوند است و كسى را نسزد كه بگويد : چرا آن را در نسل حسين ( ع ) و نه حسن ( ع ) قرار داد ، چون خداوند كارهاى خود را از روى حكمت انجام مىدهد و از آنچه مىكند پرسيده نمىشود ولى ديگران مورد پرسش قرار مىگيرند .
( شيخ صدوق مىگويد : ) سخن خداوند : « و اذا ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن » وجه ديگرى هم دارد و اصل آن همان است كه گفتيم . و آزمايش بر دو قسم است : يكى از آن دو در بارهء خدا محال است و ديگرى رواست ، اما آنچه محال است اين است كه خداوند ابراهيم را امتحان كرد تا بداند كه روزگار او چگونه است ، اين نوع آزمايش بر خدا محال است ، چون او دانندهء غيبهاست ، نوع ديگر از آزمايش اين است كه او را آزمايش كند تا او در آنچه با آن آزمايش مىشود صبر و مقاومت نشان دهد تا آن عطايى كه خداوند به او مىبخشد از روى استحقاق و شايستگى باشد و ديگران آن را ببينند و از آن پيروى كنند . پس معلوم مىشود كه خداوند وسايل امامت را جز به كسى كه شايسته و مستقل است و روزگار شايستگى او را نشان داده ، موكول نمىكند .
و اما منظور از « كلمات » ، بخشى از آن همان است كه گفتيم ، و بخشى از آن حالت يقين است و اين است مفهوم سخن خداوند : « و بدينسان ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا از اهل يقين باشد » [1] و بخشى از آن هم معرفت ابراهيم به قديم بودن خدا و توحيد او و تنزيه او از تشبيه كردن به ديگران است و آن هنگامى بود كه ابراهيم به ستاره و ماه و آفتاب نگاه كرد و با غروب هر كدام از آنها به حدوث آنها و با حدوث آنها به ايجادكنندهء آنها استدلال كرد ، پس آگاهى او از اينكه حكم كردن به وسيلهء ستارگان ( غيب گوئى به وسيلهء آنها ) خطا است همان گونه كه در سخن خداوند است : « و نگاهى به ستارگان انداخت و گفت : من بيمارم » [2] اينكه خداوند نگاه او را به يك نگاه مقيد كرده براى آن است كه نگاه نخستين موجب خطا نمىشود مگر بعد نگاه دوم چنانچه پيامبر ( ص ) به على ( ع ) فرمود : « يا على نگاه اول به سود تو است و نگاه دوم به ضرر توست و نه به سود تو » .
از جملهء آن كلمات شجاعت است و روزگار آن را به اثبات رسانيد . چنانچه خداوند مىفرمايد : « هنگامى كه ابراهيم به پدر و قومش گفت : اين تمثالها چيست كه شما آنها را پرستش مىكنيد ؟ گفتند : پدرانمان را چنين يافتيم كه آنها را پرستش مىكردند ، گفت : همانا شما و پدرانتان در گمراهى آشكاريد ، گفتند : آيا تو به حق سوى ما آمده اى يا تو از بازيگران هستى ؟
گفت : بلكه پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است ، همو كه شما را آفريد و من به اين كار گواهم و به خدا سوگند كه بتهايتان را پس از آنكه شما رويگردان شديد چاره سازى خواهم كرد ، پس آنها را خرد و ريز كرد ، جز بت بزرگى كه داشتند تا آنان به سوى او برگردند » [3] مقاومت يك نفر در برابر



[1] سورهء انعام ، آيهء 75 .
[2] سورهء صافات ، آيهء 89 .
[3] سورهء انبياء ، آيات 53 - 59 .

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 443
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست