نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 397
پوشيدن لباس پشمى و سوار شدن بر الاغ پالان شده و خوردن با بردگان و پينه زدن به كفش با دست خودم و سلام دادن به كودكان ، تا پس از من سنّت باشد .
پنج چيز براى مسافر شوم است
پنج چيز براى مسافر شوم است 14 - سليمان جعفرى مىگويد از امام صادق ( ع ) شنيدم كه فرمود : براى مسافر در راهش پنج چيز شوم است : كلاغى كه از طرف راست او صدا كند ، و سگى كه دم خود را تكان دهد ، و گرگى كه در مقابل او زوزه كشد در حالى كه از ترس دم خود را مىجنباند و سه بار كوتاه و بلند زوزه مىكشد ، و آهويى كه از طرف راست او به طرف چپ او آيد ، و جغدى كه ناله مىكند ، و زنى با موهاى سفيد و سياه كه فرج خود را باز كند ، و ماده الاغ گوش بريده . پس هر كس در نفس خود از اينها احساس ترس كند ، بگويد : « پروردگارا از شرّ آنچه در نفس خود مىيابم به تو چنگ مىزنم ، پس مرا از آن حفظ كن ! » ( منظور امام صادق ( ع ) اين نيست كه واقعا اينها شوم هستند بلكه فرهنگ زمان خود را بيان مىكند و راه غلبه بر اين نوع احساسها را نيز ياد مىدهد و آن پناه بردن به خدا است )
بسيار گريه كنندگان پنج نفرند
بسيار گريه كنندگان پنج نفرند 15 - محمد بن سهل بحرانى از امام صادق ( ع ) نقل مىكند : كه فرمود : بسيار گريه كنندگان پنج نفرند : آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه دختر محمد ( ص ) و على بن الحسين ( ع ) . آدم به خاطر بهشت آنقدر گريه كرد كه بر گونه اش مانند بيابانها خط افتاد ، و يعقوب آنچنان در فراق يوسف گريه كرد كه چشم خود را از دست داد تا جايى كه به او گفته شد : « به خدا سوگند كه آن قدر از يوسف ياد مىكنى كه در آستانهء مرگ قرار گيرى يا هلاك شوى » [1] و يوسف در فراق يعقوب آنچنان گريه كرد كه اهل زندان اذيت شدند و به او گفتند : يا شب گريه كن و روز ساكت باش و يا در روز گريه كن و شب ساكت باش و او يكى از آنها را پذيرفت . و فاطمه در فراق پيامبر خدا ( ص ) آن قدر گريه كرد كه اهل مدينه اذيت شدند و به او گفتند : ما را با گريهء بسيار خود اذيت كردى و او به قبرستانهاى شهدا مىرفت و تا