نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 385
كوهى جزئى از آن را قرار بده » [1] فرمود : ابراهيم هدهد و جغد و طاوس و كلاغ را گرفت و آنها را سر بريد و سرهايشان را جدا كرد سپس بدنهاى آنها را در هارون قرار داد و پرها و گوشتها و استخوانهاى آنها به هم درآميخت سپس آنها را ده قسمت كرد و آنها را بر سر ده كوه قرار داد و آنگاه نزد خود آب و دانه گذاشت ، سپس منقارهاى آنها را ميان انگشتانش گرفت ، سپس گفت : به اذن خداوند بياييد ، پس برخى از آنها به برخى از آن گوشتها و پرها و استخوانها پرواز كردند و بدنها به همان صورت كه قبلا بودند استوار شد و هر بدنى آمد و به سر و منقار خود ملحق گرديد و ابراهيم منقارهاى آنها را رها كرد ، پس آمدند و از آن آب خوردند و از آن دانه چيدند ، سپس گفتند : اى پيامبر خدا ما را زنده كردى خدا تو را زنده كند ، ابراهيم گفت : بلكه خدا زنده مىكند و مىميراند و اين است تفسير ظاهر آن آيه . تفسير باطن آن اين است كه چهار نفر از كسانى كه اهل سخن هستند بگير و علم خود را به آنها منتقل كن ، سپس آنها را به عنوان حجتهاى تو بر مردم به اطراف زمين بفرست و هر گاه كه خواستى نزد تو آيند آنان را با نام بزرگ خدا بخوان به اذن خدا با شتاب نزد تو آيند . مصنف اين كتاب مىگويد : آنچه نزد من است اين است كه آن حضرت هر دو مأموريت را داشت و روايت شده كه پرندگانى كه او مأمور به گرفتن آنها شد طاوس و كركس و خروس و اردك بود و از محمد بن عبد الله بن محمد بن طيفور شنيدم كه در بارهء اين سخن ابراهيم كه : « پروردگارا به من نشان بده كه چگونه مردهها را زنده مىكنى » گفت : خداوند به ابراهيم دستور داد كه به ديدن بنده اى از بندگان صالح او برود و ابراهيم به ديدن او رفت و چون با او صحبت كرد او گفت : خداوند در دنيا بنده اى دارد كه به او ابراهيم مىگويند و او را دوست خود گرفته است . ابراهيم گفت : نشانهء آن بنده چيست ؟ گفت : خدا مردهها را براى او زنده مىكند ، به دل ابراهيم افتاد كه آن بنده خود اوست و لذا از خدا خواست كه مردهها را براى او زنده كند ، خداوند فرمود : آيا ايمان نياورده اى ؟ گفت : چرا ، ولى براى اينكه دلم آرام گيرد يعنى بر دوستى تو . گفته شده كه او خواست كه اين كار معجزه اى براى او باشد همان گونه كه پيامبران ديگر داشتند و ابراهيم از پروردگارش خواست كه مرده را براى او زنده كند و خدا در مقابل از او خواست كه او هم زنده اى بميراند تا مطابقت حاصل شود . و دستور داد كه پسرش اسماعيل را ذبح كند و خدا به ابراهيم فرمان داد كه چهار پرنده را ذبح كند : طاوس و كركس و خروس و اردك ، از طاوس زينت دنيا را اراده كرده و از كركس