نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 297
باشيد كه من و چهار تن از اهل بيت من از يك سرشت رحمت شده آفريده شدهايم ، من و على و حمزه و جعفر . گوينده اى گفت : يا رسول الله اينان همراه تو در قيامت سوارهاند ؟ پيامبر فرمود : مادرت به عزايت نشيند ، در آن روز جز چهار تن سواره نيستند ، من و على و فاطمه و صالح پيامبر خدا ، من سوار براق هستم و دخترم فاطمه سوار شتر غضبان من است و صالح سوار بر ناقه اى است كه آن را پى كردند و اما على سوار بر ناقه اى از ناقههاى بهشت است كه مهار آن از ياقوت و بر تن آن دو جامهء سبز است و ميان بهشت و جهنم مىايستد در حالى كه عرق بدنهاى مردم به هم پيوسته است ، پس بادى از جانب عرش مىوزد و عرقهاى آنان را خشك مىكند ، فرشتگان و پيامبران و صدّيقان مىگويند : او نيست جز فرشته اى مقرب يا پيامبر مرسل ، منادى ندا مىكند كه او نه فرشتهء مقرب است و نه پيامبر مرسل ، بلكه على بن ابى طالب ( ع ) برادر پيامبر خدا ( ص ) در دنيا و آخرت است .
پيرزنى از بنى اسرائيل از موسى چهار چيز خواست
پيرزنى از بنى اسرائيل از موسى چهار چيز خواست 21 - حسن بن على بن فضال از امام كاظم ( ع ) نقل مىكند كه فرمود : ماه از بنى اسرائيل پنهان شد ، پس خداوند به موسى وحى كرد كه استخوانهاى يوسف را از مصر بيرون آور ، و به موسى وعده داد كه اگر استخوانهاى يوسف را درآورد ماه طلوع خواهد كرد ، موسى از كسى كه جاى آن را بداند پرسوجو كرد ، به او گفته شد : در اينجا پيرزنى است كه علامت قبر او را مىشناسد ، موسى كسى را نزد او فرستاد و او پيرزن زمين گير كورى را آورد ، موسى به او گفت : آيا محل قبر يوسف را مىشناسى ؟ گفت : آرى . موسى گفت : از آن به من خبر بده . گفت : هرگز ! مگر اينكه چهار چيز به من بدهى : پاى مرا باز كنى و جوانيم را به من برگردانى و چشمم را به من برگردانى و مرا در بهشت همراه خود كنى . مىگويد : اين درخواستها براى موسى سنگين آمد ، پس خداوند به او وحى كرد كه اى موسى ، آنچه را كه مىخواهد به او بده كه تو هر چه بدهى از جانب من مىدهى و موسى چنين كرد و آن زن قبر يوسف را نشان داد و موسى جنازهء يوسف را از كنار رود نيل در صندوقى از مرمر بيرون آورد و چون آن را بيرون آورد مهتاب طلوع كرد ، پس آن جنازه را به شام برد و براى همين است كه اهل كتاب مردههاى خود را به شام حمل مىكنند .
بهترين زنان اهل بهشت چهار نفرند
بهترين زنان اهل بهشت چهار نفرند 22 - عكرمه از ابن عباس نقل مىكند كه پيامبر خدا ( ص ) چهار خط در زمين كشيد
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 297