نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 277
كنيزى بود كه شوهر داشت و عايشه او را خريد و آزاد كرد و پيامبر خدا ( ص ) او را مخيّر كرد كه اگر بخواهد نزد شوهرش باشد و اگر بخواهد از وى جدا شود ، و صاحبان قبلى اين كنيز با عايشه شرط كرده بودند كه ولايت او با آنهاست ، پيامبر فرمود : ولايت مال كسى است كه او را آزاد كرده است . گوشتى را به او صدقه دادند و او آن را به پيامبر خدا ( ص ) هديه كرد ، عايشه آن را در جايى آويخت و گفت : پيامبر خدا ( ص ) صدقه نمىخورد ، پيامبر آمد در حالى كه آن گوشت آويزان بود ، فرمود : چرا اين گوشت پخته نشده ؟ عايشه گفت : يا رسول الله ، آن را به بريره صدقه دادند و او هم به ما هديه كرده ولى تو صدقه نمىخورى ، فرمود : آن براى او صدقه و براى ما هديه است ، سپس دستور داد آن را بپزند و در او سه سنّت جارى شد ( يكى اينكه وقتى امه آزاد شود مخير است كه با شوهر قبلى خود باشد و يا از او جدا شود ، سنّت دوم اينكه ولايت برده مال كسى است كه او را آزاد كرده است و سنّت سوم اينكه اگر صدقه به كس ديگرى هديه داده شود ، تبديل به هديه مىشود و حكم صدقه را ندارد . )
سه نفر به زبان پيامبر خدا ( ص ) دروغ مىبستند
سه نفر به زبان پيامبر خدا ( ص ) دروغ مىبستند 263 - جعفر بن محمد بن عماره از پدرش و او از امام صادق ( ع ) نقل مىكند كه فرمود : سه نفر بودند كه به زبان پيامبر دروغ مىبستند : ابو هريرة و انس بن مالك و يك نفر زن .
سه نفر ملعونند : جلودار و راننده و سواره
سه نفر ملعونند : جلودار و راننده و سواره 264 - عبد الله بن عمر گفت : ابو سفيان سوار شتر خود شده بود و معاويه آن را از جلو مىكشيد و يزيد ( برادر معاويه ) آن را مىراند ، پيامبر خدا ( ص ) به سواره و جلو دار و راننده لعنت كرد .
نمىدانم جرم كدام يك از سه نفر بزرگتر است
نمىدانم جرم كدام يك از سه نفر بزرگتر است 265 - عبد الله بن فضل هاشمى از امام صادق ( ع ) نقل مىكند كه فرمود : نمىدانم جرم كدام يك از اين سه نفر بزرگتر است : كسى كه پشت سر مصيبت ديگران بدون
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 277