responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 275


گونه عبادت مىكنند : گروهى او را به خاطر رسيدن به ثوابش مىپرستند ، اين عبادت حريصان و آن از روى طمع است ، و گروهى ديگر او را به خاطر جدايى از آتش ( جهنم ) مىپرستند ، اين عبادت بردگان است و آن از روى هراس است ، ولى من خدا را به خاطر دوست داشتن او پرستش مىكنم و اين عبادت كريمان است و آن از روى احساس امنيت است ، چون خداوند مىفرمايد : « و آنان از ترس آن روز در امان هستند . » [1] و مىفرمايد : « بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد . » [2] پس هر كس خدا را دوست بدارد خدا هم او را دوست مىدارد و هر كس را كه خدا دوست بدارد او از امان يافتگان است .

امير المؤمنين ( ع ) از كسى كه او را به مهمانى خوانده بود ، سه تعهّد گرفت

امير المؤمنين ( ع ) از كسى كه او را به مهمانى خوانده بود ، سه تعهّد گرفت 260 - عبد الله بن احمد طائى از امام رضا ( ع ) و او از پدرانش نقل مىكند كه شخصى على بن ابى طالب ( ع ) را به مهمانى خواند ، حضرت فرمود : به شرط آنكه سه چيز را تضمين بدهى ، گفت : آن سه چيز كدامند يا امير المؤمنين ؟ فرمود : اينكه از بيرون چيزى براى ما نياورى و چيزى را كه در خانه است از من مضايقه نكنى و به خانواده ات اجحاف نكنى ، گفت : پذيرفتم ، حضرت دعوت او را اجابت نمود .

سه خصلتى كه در امير المؤمنين ( ع ) بود

سه خصلتى كه در امير المؤمنين ( ع ) بود 261 - امام صادق ( ع ) فرمود : مردى از امير المؤمنين ( ع ) سؤال كرد و گفت : از سه چيز كه در توست مىپرسم ، از تو راجع به كوتاه بودن قدّت و بزرگ بودن شكمت و تاسى سرت مىپرسم ، امير المؤمنين ( ع ) فرمود : خداوند مرا نه بلند قد و نه كوتاه قد آفريده و من ( در جنگها ) دشمن كوتاه قد را شقّه كنم و دشمن بلند قد را از وسط دو نيم كنم ، و اما بزرگ بودن شكمم ، از آنجاست كه پيامبر خدا ( ص ) بابى از علم به من آموخت كه هزار باب از آن گشوده شد و علم در شكم من انبوه شد ، پس اين عضو من گشاده گرديد ( آن حضرت از خوشحالى به دست آوردن علم فربه شد و گر نه جاى علم شكم نيست ) . اما تاسى سرم از آن جهت است كه همواره كلاه خود بر سر دارم و با پهلوانان با شمشير زد و خورد مىكنم .

در « بريره » كنيز عايشه ، سه سنّت بود

در « بريره » كنيز عايشه ، سه سنّت بود 262 - عبيد الله بن على الحلبى از امام صادق ( ع ) نقل مىكند كه فرمود : « بريره »



[1] سورهء نمل آيه 89 .
[2] سورهء آل عمران آيه 31 .

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 275
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست