نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 253
سخن عمر ، كه من از سه چيز به درگاه خدا توبه مىكنم
سخن عمر ، كه من از سه چيز به درگاه خدا توبه مىكنم 225 - يحيى بن عبد الله مىگويد : وقتى مرگ عمر فرا رسيد ، گفت : از سه چيز به درگاه خداوند توبه مىكنم : غصب خلافت توسط من و ابو بكر و نه مردم ديگر ، و خليفه شدن من بر آنان ، و برترى دادن من برخى از مسلمانان را بر برخى ديگر . 226 - جابر بن عبد الله مىگويد : عمر را هنگام مرگ ديدم كه مىگفت : از سه چيز به درگاه خدا توبه مىكنم : رد كردن من بردگان يمن را ، و برگشتن من از لشكر اسامه ، بعد از آنكه پيامبر خدا ( ص ) او را فرماندهء ما كرده بود ، و هم پيمان شدن ما در برابر اهل بيت پيامبر ( ص ) كه هر گاه پيامبر خدا از دنيا رفت ، هيچ يك از افراد آنها را رهبر ملت نكنيم . 227 - ابو عبيده حذّاء گفت : از امام باقر ( ع ) شنيدم كه فرمود : وقتى مرگ عمر فرا رسيد ، گفت : به خدا توبه مىكنم از برگشتن من از لشكر اسامه و به خدا توبه مىكنم از آزاد كردن اسيران يمن و به خدا توبه مىكنم از چيزى كه ما در دلهاى خود پرورانديم ، از خدا مىخواهيم كه از آسيب آن ما را كفايت كند و همانا بيعت با ابو بكر يك كار حساب نشده بود .
سخن ابو بكر كه اندوه دنيا را نمىخورم مگر براى سه كار كه كردم و دوست داشتم كه آنها را انجام نمىدادم و سه كارى كه نكردم و دوست داشتم كه آنها را انجام مىدادم و سه كارى كه دوست داشتم كه آنها را از پيامبر ( ص ) پرسيده بودم
سخن ابو بكر كه اندوه دنيا را نمىخورم مگر براى سه كار كه كردم و دوست داشتم كه آنها را انجام نمىدادم و سه كارى كه نكردم و دوست داشتم كه آنها را انجام مىدادم و سه كارى كه دوست داشتم كه آنها را از پيامبر ( ص ) پرسيده بودم 228 - عبد الرحمن بن حميد بن عبد الرحمن بن عوف از پدرش نقل مىكند كه گفت : ابو بكر در آن بيمارى كه از دنيا رفت ، گفت : همانا من اندوه دنيا را نمىخورم
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 253