responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 109


خدايى جز خداى يگانه نيست و اينكه من فرستاده خدا به سوى شما هستم و اينكه بهشت حق است و اينكه آتش جهنم حق است و اينكه زنده شدن پس از مرگ حق است ؟ گفتند : به همهء اينها گواهى مىدهيم . پيامبر گفت : خدايا به آنچه مىگويند : شاهد باش . آگاه باشيد كه من شما را گواه مىگيرم كه من شهادت مىدهم كه خداوند مولاى من است و من مولاى هر مسلمانى هستم و من به مؤمنان از خودشان اولىتر هستم ، آيا شما به آن اقرار مىكنيد و به آن گواهى مىدهيد ؟ گفتند : آرى ، ما در بارهء تو ، به آن شهادت مىدهيم .
پس فرمود : آگاه باشيد كه هر كس كه من مولاى او هستم ، على مولاى اوست و او اين شخص است ، سپس دست على را گرفت و آن را با دست خود بالا برد تا اينكه زير بغل هر دو آشكار شد . سپس گفت : خداوندا دوست بدار هر كس را كه او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس را كه او را دشمن بدارد و يارى كن به هر كس كه او را يارى كند و خوار كن هر كس را كه او را خوار سازد . آگاه باشيد كه من پيشتاز شما ( در مرگ ) هستم و شما در حوض ( كوثر ) بر من وارد خواهيد شد ، حوض من ، فردا وسعتى چون وسعت ميان بصرى و صنعا خواهد داشت ، در آن پياله هايى از نقره به تعداد ستارگان آسمان است ، آگاه باشيد ، فردا كه وارد حوض من شديد از شما خواهم پرسيد در بارهء آنچه از شما به آن ، چنين روزى گواهى گرفتم كه چه رفتارى كرديد و بعد از من با « ثقلين دو چيز گرانبها » چه كرديد ؟ وقتى با من ملاقات نموديد ، به من نظر بدهيد كه چگونه پس از من با آنها رفتار كرديد ؟ گفتند : يا رسول الله اين دو چيز گرانبها چيست ؟ فرمود : چيز گرانبهاى بزرگتر كتاب خداوند است كه واسطه اى است كشيده شده از خدا و من در دستان شما ، كه يك طرف آن در دست خدا و طرف ديگرش در دست شماست ، دانش گذشته و آينده تا روز قيامت در آن است ، و اما چيز گرانبهاى كوچك كه ملازم قرآن است ، آن على بن ابى طالب و عترت او هستند و اين دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتى كه در حوض ( كوثر ) بر من وارد شوند .
معروف بن خرّبوذ مىگويد : اين سخن را بر امام باقر ( ع ) عرضه كردم ، فرمود :
أبو الطفيل راست گفته ، خدا رحمتش كند و ما آن را در كتاب على ( ع ) چنين يافتيم و شناختيم .
اين حديث با سندهاى ديگر هم نقل شده است .

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست