responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 319


و در شگفتم از كسى كه دچار مكر و حيله شده ، چگونه به اين سخن خداوند پناه نمىبرد : « و افوّض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد كار خودم را به خدا وامىگذارم كه خدا بر بندگان بيناست » چون از خدا شنيدم كه پس از آن مىفرمايد : « پس خدا او را از بدىهاى آنچه مكر كردند حفظ كرد . » [1] و در شگفتم از كسى كه دنيا و آرايش آن را مىطلبد ، چگونه به اين سخن خداوند پناه نمىبرد : « ما شاء الله لا قوة الا بالله آنچه خدا بخواهد ، هيچ نيروى جز از خدا نيست » چون از خدا شنيدم ( از قول كسى ) كه مىفرمايد : « اگر مرا مىبينى كه مال و فرزندم از تو كمتر است اميد است كه خداوند بهتر از باغ تو به من بدهد . » [2] و « عسى اميد است » در اين آيه معناى حتميت را دارد .
چهار نفر شهادت بر ولايت امير المؤمنين ( ع ) را كتمان كردند و خداوند نفرين او را در بارهء آنان اجابت نمود 44 - جابر بن زيد جعفى از جابر بن عبد الله انصارى نقل مىكند كه على بن ابى طالب ( ع ) بر ما خطبه خواند و حمد و ثناى الهى را به جا آورد ، سپس فرمود : اى مردم در برابر منبر شما ، چهار نفر از اصحاب محمد ( ص ) نشسته‌اند ، از جمله انس بن مالك و براء بن عازب و اشعث بن قيس كندى و خالد بن يزيد بجلى . سپس رو به انس كرد و فرمود : اى انس ، اگر از پيامبر خدا ( ص ) شنيده اى كه فرمود : « هر كس كه من مولاى او هستم اين على مولاى اوست » آنگاه به ولايت من امروز شهادت ندهى ، خدا تو را نميراند تا اينكه تو را به مرضى مبتلا كند به طورى كه عمامه آن را نپوشاند ، و اما تو اى اشعث ، اگر از پيامبر خدا شنيدى كه فرمود : « هر كس من مولاى او هستم اين على مولاى اوست » آنگاه به ولايت من امروز شهادت ندهى خدا تو را نميراند تا اينكه دو چشمت را از تو بگيرد .
و اما تو اى خالد بن يزيد ، اگر از پيامبر خدا ( ص ) شنيدى كه فرمود : « هر كس كه من مولاى او هستم اين على مولاى اوست ، خدايا دوست بدار كسى را كه او را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه او را دشمن بدارد » آنگاه به ولايت من امروز شهادت ندهى خدا تو را نميراند مگر مانند مرگ در جاهليت . و اما تو اى براء بن عازب ، اگر شنيدى كه پيامبر خدا ( ص ) فرمود : « هر كس كه من مولاى او هستم اين على مولاى اوست » و به ولايت من امروز شهادت ندهى ، خدا تو را نميراند مگر اينكه در همان جا كه از آن هجرت كرده اى بميراند .



[1] سورهء غافر آيه 44 .
[2] سورهء كهف آيه 39 .

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 319
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست