responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 307


34 - ربيعهء جرشى مىگويد : نزد معاويه يادى از على ( ع ) شد در حالى كه سعد بن ابى وقاص نزد او بود ، سعد گفت : على را ياد مىكنى ؟ همانا او چهار منقب داشت كه اگر يكى از آنها مال من بود برايم دوست داشتنىتر از چنين و چنان بود و او شتران سرخ مو را ذكر كرد ، يكى سخن پيامبر ( ص ) كه فرمود : « فردا پرچم را به دست كسى دهم كه خدا و پيامبرش او را دوست دارند » ( پيامبر اين سخن را در جنگ خيبر در بارهء على ( ع ) فرمود ) ديگرى سخن پيامبر ( ص ) كه فرمود : « تو نسبت به من به منزله هارون به موسى هستى » و ديگرى سخن پيامبر ( ص ) كه فرمود : « هر كس كه من مولاى او هستم على مولاى اوست » سعد منقبت چهارم را فراموش كرد .
سخن معاويه به ابن عباس كه به سبب چهار خصلت تو را دوست دارم و از چهار خصلت ديگرى كه در توست در مىگذرم 35 - عبد الله بن ابراهيم بن ابى فروه از عبد الملك بن مروان نقل مىكند كه گفت :
روزى نزد معاويه بوديم و گروهى از قريش آنجا بودند و در ميان آنها جمعى از بنى هاشم حضور داشتند ، معاويه گفت : اى بنى هاشم با چه چيزى بر ما فخر مىكنيد ؟ آيا پدر و مادر ما يكى نيست و خانه و محل تولد ما يكى نيست ؟ ابن عباس گفت : ما با همان چيزى بر شما فخر مىكنيم كه تو با آن بر ساير قريش فخر مىكنى و قريش با آن بر ساير انصار فخر مىكنند و انصار با آن بر ساير عرب فخر مىكنند و عرب با آن بر عجم فخر مىكنند و آن وجود پيامبر اسلام ( ص ) است ، چيزى كه نمىتوانى آن را انكار كنى و يا از آن بگريزى .
معاويه گفت : اى ابن عباس زبان تندى به تو داده شده ، نزديك است كه با باطل خود به حق ديگران چيره شوى ، ابن عباس گفت : ساكت باش هرگز باطل بر حق چيره نمىشود ، و حسد را رها كن كه حسد شيوهء ناپسندى است . معاويه گفت : راست گفتى ، به خدا سوگند من تو را به خاطر چهار خصلت دوست دارم و از چهار خصلت كه دارى درمىگذرم ، من تو را به خاطر خويشاوندى تو با پيامبر خدا ( ص ) دوست دارم ، دوم اينكه تو مردى از خاندان و اهل بيت من و برگزيدهء فرزندان عبد مناف هستى ، و سوم اينكه پدرم با پدر تو دوست بود ، و چهارم اينكه تو زبان قريش و بزرگ و دانشمند آنان هستى .

نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 307
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست