نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 448
« حجّت » به حسب لغت به معناى « ما يحتجّ به » است ; يعنى چيزى كه در مقام مخاصمه و گفتگو به آن استدلال مىكنند و با آن بر حريف خود غلبه مىكنند . اگر خداى تبارك و تعالى پيامبر و كتاب براى ما فرستاده باشد آن وقت در مقام محاجّه بر ما حجّت دارد ; يعنى خدا بر ما غالب است . اما اگر خدا ما را هدايت و راهنمايى نكرده باشد ما حجّت داريم و مىگوييم خدايا راه را به ما نشان ندادى . قرآن شريف مىگويد : ( قل فللّه الحجّة البالغة ) ( 1 ) بگو دليل رسا از طرف خداست . « محجّة قائمة » يعنى راه ثابت و پايدار . به طور كلّى از اين عبارت نهج البلاغه استفاده مىشود كه هميشه از طرف خدا تكاليف و دستوراتى بين مردم هست كه يا به وسيله پيامبران به آنها ابلاغ مىشود و يا ائمه اى كه جانشين آنها هستند . حال در اينجا به نحو اجمال از نبوّت بحث مىكنيم : نبوّت عامّه و نبوّت خاصّه نبوّت بر دو نوع است : 1 - نبوّت عامّه 2 - نبوّت خاصّه نبوّت عامّه معنايش اين است كه به طور كلّى ارسال پيامبران لازم و ضرورى است يا خير . نبوّت خاصّه بعد از اثبات نبوّت عامّه است ، يعنى بعد از آن كه ثابت كرديم كه بايد نبىّ و پيامبرى از طرف خدا فرستاده شود آن وقت راجع به هر يك از پيامبران و از جمله راجع به نبوّت حضرت خاتم الانبياء ( صلى الله عليه وآله و سلم ) بحث كنيم و اين كه نبوّت آن حضرت از چه راهى براى ما ثابت مىشود .
1 - سوره انعام ، آيه 149
448
نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 448