نام کتاب : درر الأخبار من بحار الأنوار ( فارسي ) نویسنده : سيد مهدي حجازي جلد : 1 صفحه : 365
5 - كافي : محمد بن مسلم گفت : ابو حنيفه به خدمت امام صادق عليه السّلام رسيد و گفت : فرزندت موسى را ديدم نماز مىخواند و مردم از جلو او مىگذشتند و او ايشان را نهى نمىكرد [ در بين عامه مرسوم است كه حين نماز خواندن به ديگران با دست اشاره مىكنند كه از جلو ايشان نگذرند ! ! ] امام صادق فرمود : موسى را پيش من دعوت كنيد ، او را دعوت كردند [ پيش حضرت آمد ] حضرت فرمود : اى فرزندم ، ابو حنيفه مىگويد : كه نماز مىخواندى و مردم از پيش روى تو عبور مىكردهاند و تو ايشان را نهى نكرده اى ؟ عرض كرد : بلى پدر چنين است زيرا او كه من برايش نماز مىخواندم بر من از آنها نزديكتر بود خدا مىفرمايد : * ( وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْه مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ) * يعنى ما بر او از رگ گردن نزديكتر هستيم امام صادق او را به آغوش كشيد و گفت : پدر و مادرم فدايت اى آنكه اسرار در او به امانت نهاده شده است . 6 - در حيات الحيوان از ابن عمر روايت شده كه رسول خدا فرمود : ديدم گوسفندان سياهى كه گوسفندان سفيدى داخل آنها شدند ، عرض كردند : يا رسول الله خواب خود را چگونه تعبير فرمودى ؟ فرمود : عجم ، در دين و نسب با شما شراكت مىكنند . عرض كردند : يا رسول الله عجم ؟ فرمود : اگر ايمان در ستاره ثريا باشد مردانى از عجم به آن دست مىيابند .
365
نام کتاب : درر الأخبار من بحار الأنوار ( فارسي ) نویسنده : سيد مهدي حجازي جلد : 1 صفحه : 365