responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الغيبة ( فارسي ) نویسنده : ابن أبي زينب النعماني    جلد : 1  صفحه : 457


فرموده بودى كوتاهى نموده ، به خاطر من ببخش » . 8 - و از زرارة بن أعين روايت شده كه گفت : « بر امام صادق عليه السّلام وارد شدم ، و در سمت راست آن حضرت مير فرزندان او موسى عليه السّلام و روبرويش رختخواب و بسترى پوشيده شده قرار داشت ، پس به من فرمود : اى زراره ، داود بن كثير رقى و حمران و ابا بصير را نزد من بياور ، و در اين ميان مفضّل بن عمر به محضر آن حضرت وارد شد ، من بيرون رفتم و كسانى را كه آن حضرت دستور به احضارشان داده بود نزد او آوردم ، و مردم يك يك از پى هم وارد مىشدند تا اينكه سى نفر در آن خانه جمع شديم ، هنگامى كه مجلس پر شد ، آن حضرت فرمود : اى داود پوشش روى اسماعيل را برايم كنار بزن ، داود صورت او را باز كرد . امام صادق عليه السّلام فرمود : اى داود او زنده است يا مرده ؟ داود گفت : مولاى من او مرده است ، پس آن را به يكايك افراد نشان داد تا به آخرين كسى كه در مجلس بود رسيد و به جملگى ايشان ( اين مراسم را ) به پايان رسانيد هر يك از آنان مىگفت : مولاى من او مرده است ، پس فرمود : خدايا شاهد باش ، سپس دستور غسل و حنوط و در كفن پيچيدن او را داد ، هنگامى كه از كار او فراغت يافت به مفضّل فرمود : اى مفضّل كفن را از صورت او كنار بزن ، و او كفن را از رويش كنار زد ، پس فرمود : او زنده است يا مرده ؟ مفضّل گفت : مرده است ، فرمود : خدايا بر

457

نام کتاب : الغيبة ( فارسي ) نویسنده : ابن أبي زينب النعماني    جلد : 1  صفحه : 457
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست